هفتم آبان

خداوند از بهر باشندگان گیتی که جایگاهشان ویرانه گشته بود... 

برای مردمان سومر و اکد که چون مردگان گردیده بودند 

به خویشکامی اش رخسار به سویشان کرد و برآنان بخشش وآمرزش آورد... 

در همه ی سرزمینها و در دل دریاها... به کاوش و پویش بپرداخت 

به جویش شاهی دادگر! آنسان که خواست خداوند باشد! 

شهریاری که دست به دست او دهد... پس...خداوند... 

کورش! 

شاه انشان را به نام بخواند! از پی پادشاهی بر همه ی جهان!

منم کورش! شاه جهان! شاه بزرگ! شاه نیرومند! شاه پارس!  

شاه سومر و اکد! شاه چهار گوشه ی گیتی! 

از نژاد پادشاهی جاودانه ی هخامنشی!


 اینک! پادشاهی به دادگری شهریاری خواهد نمود! 

مردی که بسان پناهگاهی در برابر توفان خواهد بود! 

همچون چشمه ای در زمین تشنه! و سایبان ستیغی سترگ در بیابان تب آلود! 

کیست که او را از خاستگاه خورشید برانگیزد و گامهای دادگرش را برخواند؟؟!! چنین گوید پروردگاری که آسمانها را آفرید و گسترید: 

ای کورش! ترا به دادگری خوانده ام و دست در دست تو نگاهت خواهم داشت! 

ترا پیمان مردمان و تابان آدمیان می گردانم تا پلک کوران را باز کنی!... 

کورش... کورش... کورش... 

بشنوید!... بشنوید!... 

ای کران! بشنوید! و ای کوران! بنگرید! تا دریابید! 

کورش! فرستاده ی خداوند را! 


برگرفته از نسک : منم کورش! از استادامیدعطایی 

روز هفتم آبان همیشه جاودان در دل آریاییان!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد