نمادهای پارسه

امروز نشست شاه نامه درمانی در مجموعه شهربانو برگزار نمیگردد  

 

نمادهای پارسه 

سخنران : سیاوش آریا 

۱۳۸۹/۲/۲۶ 

بنیاد فرهنگی جمشید هنگام برگزاری: پنج تا هفت پسین 

نشانی: کریم خان زند ـ خردمندشمالی ـ کوچه ششم ـ شماره چهار ـ  

اشکوب دوم

برای ایران بزرگ

ایران بزرگ جاوید است 

 

فرزندان آریایی از شکوه نیاکان پاسداری میکنند

یادمان فردوسی بزرگ

کانون فردوسی بزرگ با همیاری شهریاران جوان برگزار میکند: 

 

  

یادمان فردوسی بزرگ 

 

 

۱۳۸۹/۲/۲۵ خورشیدی

پل کریمخان زند ـ خیابان ویلا ـ بوستان ورشو 

تالارهمایشهای شهریاران جوان 

هنگام برگزاری: ۵ پسین 

شوکران وزارت نیرو در آستانه ی روز فردوسی

در ۱۴ آبان ۱۳۸۵، یعنی سه سال و شش ماه و سه روز پیش، برای نخستین بار به ماجرای تلخ احداث دکل در حریم آرامگاه حکیم جاودانه‌ی توس پرداخته و همراه با دوستداران فرهنگ و ادب ایران‌زمین از وزارت  نیرو خواستم تا هر چه زودتر، نسبت به جا به جایی این دکل‌ها اقدام کند. متعاقب آن، یعنی در ۱۸ آبان همان سال، نامه‌ای به وزیر نیرو نوشته و درخواست خویش را مستقیماً تکرار کردم؛ نامه‌ای که تا این لحظه ۱۳۱۳ نفر نیز از آن حمایت کردند. آنگاه در طول این چند سال، تقریباً هر مقام و شخصیتی به مذمت اقدام وزارت نیرو پرداخت و از شخص معاون رییس جمهور تا استاندار خراسان رضوی و نمایندگان مجلس، قول دادند که موضوع را تا حصول به نتیجه پیگیری کنند. به عنوان مثال، جواد آرین‌منش، نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم که در مجلس هشتم هم این عنوان را همچنان یدک می‌کشد، در گفتگو با ایرنا، به صراحت بیان داشت:  تا حل اساسی این موضوع، مسأله را پیگیری می‌کنیم … چرا که در صورت تداوم چنین اقداماتی، دیگر چیزی از آثار و ابنیه تاریخی برای شناساندن فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی باقی نمی‌ماند.
امروز اما خبر می‌رسد که جواد آرین منش و همه‌ی آن مدیرانی که حرف‌های قشنگ در دفاع از میراث فرهنگی ایران‌زمین می‌زدند، آن گونه که ادعا می‌کردند، پیگیر موضوع نبوده و نتوانستند تا از حرمت بزرگترین شاعر پارسی‌گوی وطن دفاع کنند. زیرا آن دکل برق، نه‌تنها بر فراز آرامگاه فردوسی ماندنی شد، بلکه سیم‌کشی ۱۴ دکل دیگر ۵۰ متری هم در حریم توس هم به پایان رسید!
کافی است نگاهی بیاندازیم به سخنان عالی‌ترین مقام‌های جمهوری اسلامی ایران در مدح و ستایش فردوسی، تادریابیم که چه ناسازه‌ی حیرت‌آوری در این سرزمین رخ داده است!
«حقیقت قضیه این است که فردوسی یک حکیم است؛ تعارف که نکردیم به فردوسی، حکیم گفتیم. الان چند صد سال است که دارند به فردوسی، حکیم می‌گویند  … فردوسی از اول با نام خدا شروع می‌کند – «به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر نگذرد» – تا آخر هم همین‌طور است؛ فردوسی را با این چشم نگاه کنید. فردوسی، خدای سخن است؛ او زبان مستحکم و استواری دارد و واقعاً پدر زبان فارسی امروز است … »
آیا می‌دانید راوی سخن بالا کیست؟
و یا در مثالی دیگر، به این سخنان دقت کنید:
«در شاهنامه خودخواهان، زیاده طلب‌ها و کسانی که جان و مال انسان‌ها را به استثمار می‌گیرند، در مقابل انسان‌های آزاده و شجاعی که طرفدار خداپرستی و عدالت هستند و سمبل آن نیز «رستم» است، قرار دارند … دانشمندان، صاحبنظران، جامعه شناسان و سیاستمداران باید نقش شاهنامه و حرکت فردوسی را در تکوین و بازتعریف هویت ایرانی شناسایی و معرفی کنند
چرا با وجود چنین حمایت‌های سزاوارانه‌ای از سوی بالاترین رده‌های حکومتی در ایران، حتا نتوانستیم شاهد برچیدن چند دکل ۵۰ متری به منظور ثبت جهانی توس در یونسکو باشیم؟!
چه کسی پاسخگوی این بی حرمتی بزرگ به فرهنگ و ادب ایران و ایرانی است؟
فردوسی، خود در هزار سال پیش، انگار چیزهایی می‌دانست که زنهار داده بود:

حکیما چو کس نیست گفتن چه سود ؛ ازین پس بگو کافرینش چه بود

به جای همه‌ی آن اعتراض‌ها و مصاحبه‌ها و قول و قرارها و گرفتن جشن هزاره فردوسی، فقط کافی بود تا رییس جمهور طی یک یادداشت کوتاه و صریح از وزیر نیرو بخواهد تا ماجرا را تمام شده اعلام کرده و دستور برچیدن آن دکل‌ها را صادر کند؛ چرا آقای احمدی‌نژاد این کار را نکرد؟ مگر ایشان همین چند روز پیش و در مقر سازمان ملل متحد با صدای بلند نگفت که ملت ایران در دامان خود، بزرگانی چون فردوسی را به جهان عرضه داشته است؟ چرا حرمت آن بزرگان را عملاً محترم نمی‌شماریم؟
این پرسشی است که محمّد درویش، در آستانه روز فردوسی بزرگ – ۲۵ اردیبهشت ماه - دوست دارد پاسخ آن را بداند و می‌دانم که در این اشتیاق به دانستن، او تنها نیست! هست؟

برای آنها که دوست دارند، بیشتر بدانند:

- رد پای این ماجرا در سرای مجازی درویش

 

برداشت از دل نوشته های محمد درویش

شاه نامه درمانی۲

 نشست شاه نامه درمانی 

استاد امیر صادقی  

روز مهرشید (یکشنبه ) هر هفته 

هنگام ۳ تا ۵ پسین

سعادت آباد ـ بوستان شقایق ـ مجموعه شهربانو ـ اشکوب سوم

به یاد استادهشترودی

یادش بخیر...دهه شست... 

در مجله دانستنیها گفتارهایی از استاد محسن هشترودی درباره بشقاب پرنده چاپ شده بود...  

چندسال بعد از چندتن شنیدم که در زمان مرگ استادهشترودی در آسمان ایران تعدادی یوفو مشاهده شده بود...نمیدانم این گفته درست بود یا نه... 

چند سال پیش در مراسمی از شاگرد استادهشترودی که اکنون مدیر مجتمع فرهنگی آموزشی دکترهشترودی هستند کتابی درباره استاد هدیه گرفتم... 

و امروز خیلی خوشحالم که نخستین برنامه (فرزندان پاکی و راستی) در این آموزشگاه برگزار گردید .آنها برای دانش اموزان خود جشنی برپا کرده بودند  و ما در روز شانزدهم ساعت چهار به آنجا رفتیم.

جایگاه جشن آموزشگاه در تالاربزرگ همایشهای مرکزقلب تهران در خیابان امیرآبادشمالی بود.  

هنگامی که نوبت به اجرای برنامه کانون رسید اینگونه آغاز کردم: 

جهان آفرین چون جهان آفرید         چو فردوسی توس نآمد پدید 

باشندگان در تالار که نزدیک به هزار تن بودند را با آرمانهای کانون آشنا نموده و از سوی کانون به دو تن از دانش آموزان نمونه آموزشگاه (علی قزوینیان و روزبه خوشنودی) شاه نامه سپند را پیشکش کردم. 

سپس استاد امیر صادقی به همراه بانوفرنگیس توسی داستان رستم و اشکبوس را روایت کردند که با استقبال فراوان میهمانان و تشویقهای پیاپی آنها همراه بود.در نگاه استاد صادقی و بانو توسی مهر بود...مهر به ایران بزرگ...اجرای بسیار زیبایی داشتند... 

در پایان بسیاری از پدران و مادران خواستار آموزش شاه نامه خوانی برای فرزندانشان بودند که آنها را برای تابستان به کانون دعوت کردیم.خیلی خوشحالم که نخستین برنامه فرزندان پاکی و راستی در آموزشگاهی که بنام استادهشترودی به ثبت رسیده برگزار شد.از زمان کودکی که دیدگاههای ایشان را درباره بشقاب پرنده ها خوانده بودم تا امروز همیشه دوستدار ایشان بودم و امیدوارم فرزندان این سرزمین همچون ایشان به جایگاههای بلند دانش در جهان برسند. 

شوربختانه ایرانیان آشنایی زیادی با این دانشمندبزرگ ندارند. روانش به سپنتامینو. 

پاینده فرزندان راستین ایران بزرگ

واپسین هخامنشی

فرزندان پاکی و راستی

با همیاری همدیگر 

فرزندان خود را با شکوه و پیشینه ایران بزرگ آشنا کنیم  

فرزندان ایران بزرگ  

   فرزندان پاکی و راستی  

  ده نشست پیاپی در ده آموزشگاه دوره راهنمایی و دبیرستان   

سعادت آباد و شهرک غرب  

آشنایی فرزندان برومند ایرانی با راستی و راستگویی از زبان فردوسی بزرگ 

 اجرای شاه نامه خوانی و آشنایی نوجوانان با پهلوانان ایرانی 

برگزاری مسابقه ایران شناسی 

 و پیشکش کتاب های ایرانشناسی و شاه نامه به فرزندان نوجوان  

این برنامه ها را در پاییز و زمستان هم ادامه خواهیم داد 

کوشش ما برای برگزاری این برنامه در همه آموزشگاه های تهران 

آغاز از شانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹خورشیدی 

ازناشران و ایراندوستان خواهشمندیم با همیاری خود در پیشکش کتاب به نوجوانان 

 کانون فردوسی بزرگ 

 را یاری کنند.

پاینده فر ایرانیان 

پاینده ایران بزرگ

ثبت گردونه مهر

 

ایرانیانی که میخواهند نشان گردونه مهر بنام ایران بزرگ در جهان معرفی گردد پیامهای خود را برای ما ارسال کنند.این نشان نه متعلق به هیتلر نه متعلق به شیطانپرستان است.این نشانیست بسیار کهن که برای ما به یادگار مانده است.به کتاب (نشان رازآمیز) دکتربختورتاش مراجعه کنید.همایشی با این عنوان در سال ۱۳۸۹ برگزار خواهیم نمود.دیدگاه خود را بگویید. 

پاینده ایران بزرگ 

واپسین هخامنشی

شاه نامه درمانی

واپسین هخامنشی:

امروز چهارم اردیبهشت به دعوت استاد امیرصادقی به دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد38 در خیابان فاطمی - خیابان پروین اعتصامی رفتم و از نزدیک برپایی کلاس شاه نامه خوانی آنهم در دانشگاه! راکه همیشه آرزویم بود... از نزدیک دیدم. بسیار لذت بردم..با اینکه چندسال است که پای سخن استادصادقی مینشینم اما این بار خیلی بیشتر احساس غرور کردم ... 

چون: شاه نامه خوانی و روایتگری به عنوان یک واحد درسی در دانشگاه آموزش داده میشود!استاد صادقی گفتند: چند سال است که پیگیر این کار هستم و تصمیم جدی دارم رشته شاه نامه شناسی و شاه نامه خوانی را در دانشگاههای ایران یزرگ برپا کنم. به استاد پیشنهاد دادم به مدیران دانشگاه بفرمایید نام این رشته دانشگاهی شاه نامه درمانی باشد! 

 دوستان گرامی دیدگاه شما چیست؟ 

دوستی خاله خرسه و مجید دلبندم!

 یادش بخیر زمان کودکی...مادرم کارتهای مثل های ایرانی را برایم خریده بود و تک تک آنها را برایم توضیح می داد.همیشه از یک کارتی( که مردی خوابیده بود و مگسی روی سرش نشسته بود و خرسی قهوه ای با سنگی در دست...) از مادر میپرسیدم و مادر با مهربانی وصبر پرسشهای تکراری مرا دوباره پاسخ میداد....و چه زیبا بود نمایش (مجید دلبندم) در دوره نوجوانی... 

۱-گفتارها و کردارهای دوستان خوبمان در موزه ملی(( که در تلاش ها و پشتکارشان شکی نیست)) مرا یاد دوستی خاله خرسه می اندازد! خاله جان میگه: فرهنگ سازی و آموزش هدف ما از نگذاشتن کتیبه ای بسیارمهم از دوره شکوهمند هخامنشی در ویترین است!چون خارجیها این کار را انجام میدهند ما هم باید انجام بدهیم! خاله جان! گرامی جان! خارجیهای مورد علاقه شما وضعیت میراث فرهنگی و گردشگریشون خیلی خوبه ها! میشه در این زمینه ها هم الگو بگیرید؟ از جذب توریست و وضعیت انبارهای نگهداری آثار هم نمونه گیری و نمونه برداری و نمونه اندازی ونمونه چینی کنید تا وضعیت میراث فرهنگیمان نمونه تر بشودو چینیها هم درکنار بازارهای دیگرمان در این بازار فرهنگی هم سهمی داشته باشند.

۲-مجید دلبندم مرا یاد دوستانی که میفرمایند شعرنو! زمانی توسط نیمای بزرگ! ابداع شد و احمد شاملو! آنرا ادامه داد.... هم می اندازد! نمیدانم باید چگونه فهماند که شعر ایرانی همیشه توانمند و شیوا بوده و هست و خواهد بود.چه نیازی به تغییر قالب؟ چرا تغییر نام؟ دوستان میفرمایند قالبهای ایرانی کهنه شده اند! آیا شعرهای زیبای بزرگانمان در دوران مشروطه را خوانده اید؟ زیبایی و قدرت شعر ایرانی همیشگیست! دوستانی را میشناسم که در سراسر عمرشان تا الان که زنده هستندیک غزل یا مثنوی نداشتند(البته الان با مراجعه به نیازمندیهای روزنامه و ثبت نام در کلاسهای :فن بیان قافیه بندی ! و آموزش فشرده طبع و ذوق شاعری !کوشش میکنند به شاعر کلاسیک تبدیل شوند.) 

 آه..! چه رمانتیک! چه با کلاس! در فضایی پر از دود سیگار که مخاطبان مشغول خوردن قهوه هستند و لباسهایی شبیه شخصیتهای کارتونی پوشیدند(هرچه عجیبتر لباس بپوشند باکلاس تره!) با تغییر لحن صدایشان و بستن چشمانشان ویا خیره شدن به یک نقطه و حرکات موزون دست میگویند: آه....! ای بادها بوزید! هنگام ظهر است و من در سایه ی درختی نشسته ام ....!!!!!!و سپس نام شعر بر آن میگذارند!...مجیدجان! دلبندم:این نثره! قیافه مجید یادتونه؟ با اون قیافه میگه: کثره! میگم: این شعر نیست! مجید میگه.... و جالب اینجاست که این افراد طرفدار سینه چاک احمد شاملو هستند!!.نمیدانم چگونه افرادی مانند شاملو به خود جرات میدادند که به بزرگترین و برترین حماسه سرای طول تاریخ(فردوسی بزرگ) توهین کنند؟! کسانی که اینگونه خود را اهل ادبیات میدانند چگونه به کتاب شاه نامه میتوانند اهانت کنند؟! شاه نامه اوج شکوه و فر تاریخ و ادبیات ما ایرانیانست.... 

 ۳-خاله خرسه از کسانیست که برای جوانها دلش میسوزه و میخواد آنها را با موسیقی مردمی پاپ! بیشتر آشنا بکنه و همش حمایت میکنه از مقلدین صداهای خارج از کشور و همش میگه ما که موسیقی نداشتیم! همه چی از غربه! طفلک آخه آشنا نیست با لوح چغامیش خوزستان.آشنا نیست با تنبور و تار چندهزارساله ایرانی و میگه موسیقی ما خسته کننده و غمگینه! جوان شادی و ریتم میخواد! و مجوز میده که دربرنامه های طنز تلویزیون نوازندگان موسیقی ایرانی مسخره بشوند و در سینما تبلیغ موسیقی غربی رو میکنه ... وهمراه مجیددلبندم چه لذتی میبرند از این دنگ دنگهای رسمیه زیرزمینیه! چی چی مانکن و سعید پایه! 

بهتره یک کلاس خصوصی ((یا نیمه خصوصی برای خاله خرسه اگه با همراهش مجید دلبندم بیاد)) درباره دستگاههای موسیقی شاد و زیبای ایرانی برگزار کنم.مجید دلبندم که حرفمو قبول نمیکنه ولی بیاد بهتره هم خاله تنها نیست هم شهریه کلاس رو میده...  

ایران...

...پرچم تو کفنم  ایران 

                             زینت هر سخنم  ایران 

                                                          عشق من ای وطنم  ایران 

 

 

جان به فدایت! 

 

                   همه فکرم ... ایران ایران ایران! 

                                                          شده ذکرم ... ایران ایران ایران! 

 

 

ای وطن من! جان و تن من!... 

                                         

                                       جاوید بادا نامت : ایران!

خلیج فارس

خلیج فارس ایران ماندگار است 

نگهدارش جهان پروردگار است 

 

جنوب مملکت از آن بهشت است 

بنام دیگر ار خوانی تو زشت است 

 

زبان تازیان هرگز نداند 

نه کشتی بر کمرگاهش براند 

 

خلیج ماندگاری نام دارد 

فقط ایران از آبش کام دارد 

 

بزرگان پادشاهان هم دلیران 

بخواندی آن خلیج فارس ایران 

 

همان شوری که در رخشنده آب است 

به کام تشنگان شهد و گلاب است 

 

به بیداد زمانه پشت باید 

سخن را در دهانش مشت باید 

 

به دریای کیانی چشم دارند 

از این گفته جهانی خشم دارند 

 

اگر دستی به زانویت نگیری 

به کنجی منتظر باید بمیری 

 

بیا جانان به میدان همچو شیران 

بکردار سران گردان دلیران 

 

دهان یاوه گو باید بدوزیم 

وگرنه تا ابد باید بسوزیم 

 

خلیج و ماهیان ایرانیانند 

نهنگان جمله در پیچند و تابند 

 

صدفهایش به دل هریک به بار است 

وطن پود و خلیج فارس تار است 

 

این چکامه زیبا را استادامیرصادقی در همایش فرهنگ و ورزش در باشگاه جهاندیدگان خاقانی در روز دهم اردیبهشت ۱۳۸۹خورشیدی پیش از اجرای شاه نامه خوانی خود سرودند و گفتند: 

بجا در نوشتم بخواندم بجای         به فر جهان داور رهنمای 

در این برنامه خاطره انگیز به همراه دوست خوبم سرور مقدم میهمان استادصادقی بودیم. 

واپسین هخامنشی

دریای کاسپین یا مازندران

جهان میگوید: دریای کاسپین... 

 درنقشه های رسمی کشورمان: دریای خزر! 

کاسیها از نژاد ایرانی 

خزرها از نژاد انیرانی 

دیدگاه شما؟

دریای ازلی و ابدی پارس

شیوخ عرب از مادران انگلیسی به دنیا آمدند 

و حالا در خلیج فارس به دنبال پدر می گردند.


دلارهای نفتی شاید چادر عرب را روشن کند 

اما خلیج فارس را نمی تواند خاموش کند.


از جرج بوش پرسیدند خلیج یعنی چه؟ 

پاسخ داد: اگر پیشروی آب در خشکی باشد یعنی خلیج فارس 

و اگر پیشروی نفت در خشکی باشد یعنی خلیج عر...


خلیج عر... همانقدر حقیقت دارد که پریدن لطف علی خان زند از تنگه هرمز


به ژءوگرافی گفتند از روزی که بهشت و جهنم را ساختند خلیج فارس هم وجود داشته 

گفت: ما مرده شوییم به بهشت و جهنمش کار نداریم


مهم نیست که پدرم برادری داشته باشد یا نه 

مهم اینست که عمو نوروز را کسی از ما نمی تواند بگیرد.


شاید جهان وطن بزرگی باشد 

اما زادگاه من کوچکتر است ...


ایران گربه ای است که از دماغ شیر افتاد ولی موشها را از خودش بزرگتر دید...


وطن جایی است که بدانی چشمهای مادربزرگت چه رنگی بود...


تخت جمشید می گوید: ما که از جنس کوه بودیم حالا ستون شکسته ایم 

شما را نمی دانم چه هستید و چه خواهید شد...


ایران گربه ای است که همیشه از بام تاریخ روی چهارپا به زمین می افتد...


بخشی از کاریکلماتورهای 

استاد محمدتقی حرآبادی  

در همایش 

 (دریایی که از پارس می آید ) 

 روز دهم اردیبهشت۱۳۸۸خورشیدی در کانون ایران بزرگ 

پاینده ایران بزرگ


گرامیداشت روز شاخآبه پارس

دریایی که از 

 

پارس 

 

می آید


با هر نگاه بر آسمان این خاک هزار بوسه می زنم...

مهربان شیراز

کمتر از ذره نیی پست مشو مهر بورز 

 

تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان  

مهربان شیراز

نیایش.

پروردگارا  

 سرود ستایشم را که از سوی راستی و قلبی پاک تراوش می کند بپذیر   

و بخشایش رسایی و جاودانگی به من ارزانی فرما 

 

اهنودگات-هات۳۳بند۸

شاد باش روز رادیو

 چهارم اردیبهشت بر دوستان خوب و پرتلاشمان در رادیو خجسته باد

ژاله عالم تاج

باکی از توفان ندارم ساحل از من دور نیست 

تا نگویی گور توست این سهمگین دریای من 

زیر دستم گو مبین ای مرد!کاندر وقت خویش 

از فلک برتر شود این بینوا بالای من 

کهنه شد افسانه ات ای آدم! آخر گوش کن 

داستانی تازه میخواند تو را حوای من 

گر بخوانم قصه  گویی دعوی پیغمبریست 

زانچه در آیینه بیند دیده بینای من 

این چکامه از بانویی دلیر است که پیش کسوت فروغ فرخ زاد و سیمین بهبهانیست و چند دهه پیش از پروین اعتصامی زاده شده است.  در اسفند۱۲۶۲ در فراهان از  میرزا فتح ا... خان نبیره قایم مقام فراهانی و گوهرالملک دختر معین الملک زاده شد که به پیروی از منزلت و شان خاندانش او را عالم تاج نام نهادند و ژاله نامیست که او بعدها برای امضای اشعار خود برگزید. 

او ازدواج ناخواسته را با تن فروشی برابر نهاده است: 

ای ذخیره کامرانیهای مرد! 

چند باید برده آسا زیستن؟ 

تن فروشی باشد این یا ازدواج؟ 

جان سپاری باشد این یا زیستن؟


مردسیما نا جوانمردی که ما را شوهر است 

مر زنان را از هزاران مرد نامحرم تر است 

آن که زن را بی رضای او به زور و زر خرید 

هست نامحرم به معنی ور به صورت شوهر است

بانو ژاله عالم تاج قایم مقامی مادر حسین پژمان بختیاری است و در پنجم مهر۱۳۲۶ درگذشت و در امامزاده حسن تهران به خاک سپرده شد.روانش شاد.

تاج عالم گر منم بی گفتگوی 

خاک عالم بر سر عالم کنی  

او را بیشتر بشناسید 

پاینده ایران بزرگ

واپسین هخامنشی



فرزندان کورش بزرگ.

نشست های پیوسته کنکاشی نو درباره دیرینگی فرهنگ و پیشینه ایرانیان 

 سورنافیروزی  

نخستین مهرشید هر ماه 

گاه : ۳ تا ۵ پسین 

نشست نخست ۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی 

 سعادت آباد - بالاتر از میدان کاج - خیابان عبقری دوم - بوستان شقایق

  مجموعه شهربانو 

ورود برای همگان آزاد میباشد