درک ما از میراث نیاکانمان!

پس از دیدار نوروزی ما از موزه ایران باستان قرار بود پس از روز پانزدهم گفتگویی با کارشناسان موزه داشته باشیم.چند بار تلفن زدم که متاسفانه نتوانستم صحبت کنم.یا اشغال بود یا کسی پاسخ نمیداد.روز هفدهم به آنجا رفتم.مانند گذشته بانو سپیدنامه با گرمی مرا پذیرفت و به همراه بانو شیرافکن و همکاران گرامیشان پاسخگوی پرسشهای من بودند.توضیحات دوستان گرامی مرا راضی نکرد.بانو شیرافکن گفتند خبرنگاران هفته نامه امرداد گزارشی با کارشناسان زبده موزه انجام دادند و این روش نگهداری از اشیا را پذیرفتند! گفتم بعید میدانم دوستانم در امرداد با این توضیحات راضی شده باشند!! پرسیدم: اکنون کارشناسان حرفه ای موزه تشریف دارند؟ گفتند برای مصاحبه روز شنبه۲۱فروردین هماهنگ میکنم.دو ساعتی با ایشان و همکاران گرامیشان در دفترشان و همچنین موزه و نمایشگاه شکوه ایران بزرگ همراه بودم و آنها با صبر بسیار پاسخ مرا می دادند.از زمان ساخت موزه ...آقای آندره گدار و مصطفوی...حراست آثار.. تا امروز چگونگی آشنا کردن کودکان و نوجوانان با پیشینه سرزمین سپندمان و وضعیت نابسامان بناهای باستانی در گوشه های دور افتاده کشور گفتگو کردم. و گفتم بجای اینکه همکار گرامیتان چند ساعت در روز باید کنار کتیبه ارزشمند هخامنشی بنشیند تا کسی به آن دست نزند یک ویترین محکم و مطمئن تهیه میکردید!!  کتاب دوران بی خبری زنده یاد کیخسروی را هم به آنها معرفی کردم و جالب بود که آنها خبر نداشتند در جلوی نگاره های تخت جمشید حفاظ گذاشتند و بانو شیرافکن قبول نداشت چنین کاری انجام شده و با میراث استان تهران در این مورد تماس گرفت.((بانو شیرافکن بمن گفتند با بازگشایی موزه دوره اسلامی نمایشگاه هزار سال اسناد ایرانی برپا خواهد شد)) ....  

روز هژدهم با ایشان برای روز شنبه تماس گرفتم تا ساعت مصاحبه را هماهنگ کنیم.ایشان گفتند روز شنبه سرمان خیلی شلوغه و کارشناسان اصلا فرصت ندارند. گفتم چه روزی بیایم؟ گفتند شما ابتدا گزارش امرداد را بخوانید اگر راضی نشدید من برایتان هماهنگ میکنم.گفتم شما میگویید دوستان ما در امرداد با این وضعیت نگهداری موافق هستند! بسیار بعید است آقای بابک سلامتی و همکاران ارجمندشان با این روش نگهداری آثار موافق باشند!  

دوستان گرامی و زحمتکش ما در موزه ایران باستان! 

شما میفرمایید ما کارشناسی میکنیم! در همه جای دنیا آثار در فضای باز نگهداری میشود! و مردم فرهنگ بازدید دارند. اگر میخواهیم مقایسه کنیم آیا مقایسه ما با دنیا درست است؟ موزه های ما چقدر شبیه موزه های آنهاست؟ سازمان میراث فرهنگی ما چقدر شبیه سازمانهای انهاست؟آیا کارشناسان آنها برای ساخت هتل در محوطه باستانی همچون شوش مجوز ساخت هتل میدهند؟ آیا مترو از زیر آثارشان و یا راه آهن از نزدیکی نقش رستمشان خواهد گذشت؟ آیا کارشناسان آنها اگر کوهی همانند بی بی شهربانو (آناهیتا ؟) در کنار پایتختشان داشتند دو کارخانه بزرگ سیمان میساختند و هر چندوقت یکبار با انفجار در کوه به آثار تاریخی واقع در این کوه واطراف آن ضربه میزدند؟ آیا آنها انبار موزه هایشان همانند ماست؟ آیا مدیریت موزه به خبرنگاران اجازه میدهد همین فردا بامداد از انبار دیدن کنند؟ آیا انبار موزه ما به قولی حرفه ایست؟! و باید پذیرفت که مردم ما هنوز آموزش ندیدند در هنگام دیدن از آثار به آنها دست نزنند و اگر در روستا یا شهرشان اثری تاریخی وجود دارد بجای کند و کاو و دنبال زیرخاکی گشتن و یا  یادگاری نوشتن روی آثار  آنها را همانند ناموس خود مقدس بشمار آورند. بله! میراث ما ناموس ماست! شناسنامه ماست! هویت ماست! به همین راحتی در فضایی که امکان آسیب آنهم در موزه ای که تلاش میکنیم به آن اعتماد کنیم وجود دارد.چرا نمی پذیریم؟ آیا ساختمان موزه ایران باستان در برابر زلزله ایمن میباشد؟ اگر زلزله ای که امروزه معروف شده قرار است در تهران بیاید. این ساختمان  قدیمی که متعلق به چندین دهه گذشته است در برابرش از میراث ما محافظت خواهد کرد؟ آیا مردم ما در سراسر کشور میدانند میراث فرهنگی چیست؟ آیا نیاز نداریم در مدارسمان به کودکان و نوجوانان اموزش بدهیم؟ وقتی بیست ساله و سی ساله و شاید شست ساله میشویم اگر اتفاقی بیفتد به موزه هایمان سر بزنیم.مقایسه ما با دنیا اشتباه است! هر روز خبری میشنویم از تخریب میراثمان در نقاط مختلف کشور.حداقل باور کنیم که در شهرمان موزه امن میباشد.حداقل امید ما به موزه هاست. باز هم میپرسم:آیا خبرنگاران میتوانند  وضعیت نگهداری شناسنامه های ما در انبار موزه را ببینند؟ سخن ما اینست: 

  میراث ما با شدید ترین و بالاترین حد امنیت باید نگهداری شوند. 

 با سپاس از همه دوستان خوبمان در بخشهای مختلف موزه ایران باستان که با تلاش بسیار نمایشگاه شکوه ایران بزرگ را برپا کردند و با متانت زیاد پاسخگوی مردم میباشند. 

   پاینده ایران بزرگ 

    واپسین هخامنشی