سخنران: سامان فیروزآبادی
موضوع:بنیان اسطوره ای حماسه ملی ایران
پنج شنبه ۱۰ دی ماه 1388
ساعت 13-15
نشانی: میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، فرهنگسرای رسانه
سامان فیروز آبادی
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): «میدانیم که سیاوش پادشاه نیست، بلکه شاهزاده است. پادشاه در شاهنامه شخصیت جداگانهای دارد. از همه افراد جدا میشود و کارکرد خاصی به خود میگیرد. درست است که سیاوش از خون همان پادشاهان است اما با جایگاه پادشاهی فاصله دارد. از سویی دیگر میدانیم که پیش از او، در شاهنامه، شاهان بسیاری کشته میشوند، همانند نوذر؛ اما در مرگ آنان سر و صدایی همانند آن چه پس از کشته شدن سیاوش روی داد، به پا نمیشود.»
آنچه بازگو شد گوشهای از سخنان سامان فیروزآبادی، شاهنامهپژوه و اسطورهشناس بود که روز پنجشنبه (3 دیماه) در نشست دوم «بنیان اسطورهای حماسه ملی ایران» فرهنگسرای رسانه به کوشش کانون ایران بزرگ سخن میگفت.
وی در ادامه سخنانش افزود: حتی انتقام خون آنها را نمیگیرند. افراسیاب به تاوان کشته شدن هیچ شاهی، از بین نمیرود؛ اما همینکه سیاوش را میکشد، گرفتار میشود و جان خود را بر سر آن میگذارد. در اینجا پرسشی پیش میآید: چرا در شاهنامه کشته شدن سیاوش تا این اندازه مهم است؟ برای این پرسش پاسخ منطقی نمیتوان یافت.
فیروزآبادی به حقیقت داستان سیاوش اشاره کرد و گفت: حقیقت آن است که سیاوش از سرانجام خود آگاه است. به فرنگیس میگوید «به کین من امروز تا رستخیز/ نبینی جز از گرز و شمشیر تیز» به گرسیوز هم چنین میگوید «تو زین کرده فرجام کیفر بری/ ز تخمی کجا کشتهای، بدروی/ هزاران سر مردم بیگناه / بدین گفت تو گشت خواهد تباه».
وی گفت: این گفتهها و پیشگوییها نشان میدهد که سیاوش میداند کشته شدن او مساوی با بر باد رفتن کشور توران است. وقتی که سیاوش به توران میرسد، جهان در آسایش و آرامش بوده و درندهخویی وجود نداشته است. اما با مرگ سیاوش تاوان خون او به خود افراسیاب بر میگردد و جهان به آشوب کشیده میشود.
وی افزود: میدانیم که افراسیاب همان اهریمن است. اکنون باید دید که اهریمن، سرانجام، چه سرنوشتی پیدا میکند. اهریمن جزو جاودانان بوده است. اما کاری میکند که جاودانگی خود را از دست میدهد و میمیرد. غیر از او جاودانگان دیگری هم داریم که به تاوان گناهی که مرتکب میشوند، نامیرایی خود را از دست میدهند. مانند جمشید، افراسیاب و فریدون. فریدون هم از جاودانگان است، اما به سبب گناه، جاودانگی از او گرفته میشود. در اساطیر به گناه فریدون اشارهای نشده، احتمالا خطای او سرنگونی ضحاک بوده است.
این شاهنامهپژوه خاطرنشان کرد: در اندیشه زروانی، در آغاز جهان، اهورا و اهریمن پیمانی میبندند و میدانند که شکستن آن پیمان باعث جنگ خواهد شد؛ اما اهریمن پیمان را میشکند و جنگ را آغاز میکند. بهخاطر این پیمانشکنی است که میرا میشود و جاودانگی خود را از دست میدهد. یکی از اساسیترین جلوههای شخصیت اهریمن، همین پیمانشکنی اوست.
وی افزود: برای اثبات درستی این سخن باید به تغییر نقش ایزد مهر اشاره کرد. پیش از ظهور اشو زرتشت، مهر شخصیتی آرام دارد. بسیار به زمین نزدیک است و کارکرد و کنشی مردمی دارد. در «گاتها» هیچ نشانی از مهر نمیبینیم. اما نام او در «یشتها» میآید، با این تفاوت که چهره او با چهره گذشتهاش همسانی ندارد. در یشتها، مهر ایزد جنگاوری است و تبدیل به شخصیتی میشود که فرماندهی تمام جنگها را بر عهده دارد.
وی پرسشی را مطرح کرد و گفت: جای پرسش دارد که چرا این اتفاق میافتد و مهر صلحجو، تغییر شخصیت میدهد؟ علتش این است که مهر ایزد پیمان است و چون اهریمن پیمان میشکند، او به جنگ با اهریمن برمیخیزد. در واقع پیمانشکنی اهریمن است که مهر را وادار میکند که سالار سپاه شود و شخصیت جنگاورانهای بیابد.
این اسطورهشناس خاطرنشان کرد: باز باید پرسید که آن پیمانی که اهریمن میشکند، چگونه پیمانی بوده است؟ «ایمیل بنونسیت» اسطورهشناس، معتقد بود که پیمانی بوده است که میان اهورا و اهریمن بسته شده بود و جهان را به سه دوره سه هزار ساله تقسیم میکرد. اما این برداشت او چندان معقول نیست.
وی افزود: اهریمن و اهورا در شکلبندی جهان و تقسیم آن نقشی ندارند. سرنوشت جهان را زروان تعیین میکند. پیمانی که بسته شده، پیمانی مکانی است. سه هزار سال اول به کام اهوراست، سه هزار سال دوم برای اهریمن و پیکار در سه هزار سال پایانی صورت میگیرد.
وی به نتیجهگیری این بحث پرداخت و گفت: نتیجهگیری کلی این بحث آن است که در اندیشه زروانی، اهورا و اهریمن به جهان میآیند و مرزهای فرمانرواییشان را از هم جدا میکنند. اهریمن پیمان میشکند و به عرض روشنایی حمله میکند. برای داوری و میانجیگری میان آنها، مهر آفریده میشود. سرانجام اهریمن به تاوان تاختنش، جاودانگی خود را از دست میدهد.
وی افزود: میانجیگری مهر را از اشارهای که در متن کهن «بندهش» آمده است، درمییابیم. در شاهنامه هم چنین است و افراسیاب به سبب کشتن سیاوش، جاودانگیاش را از کف میدهد و میمیرد. بهنظر میرسد که سیاوش تجسم انسانی ایزد پیمان است.
وی افزود: اکنون باید دید که آیا شاهنامه چنان پیمانی را تایید میکند؟ یکی از بارزترین چهرههای سیاوش در شاهنامه، پایبندی او به پیمان است. او 3 بار در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند پیمان بشکند اما این کار را نمیکند. پیمان اول او در رویارویی با سودابه است. سودابه سعی میکند که او را به سوی خود بکشد. سیاوش دوری میکند و میگوید «نه من با پدر بی وفایی کنم/ نه با اهرمن آشنایی کنم» سیاوش تاکید میکند که بی وفایی نمیکند. بدین سبب موقعیت خود را در ایران از دست میدهد.
فیروزآبادی یادآور شد: دومین بار در برخورد با افراسیاب است. وقتی این دو با هم مواجه میشوند، موبدان به افراسیاب میگویند که نباید با سیاوش جنگ کند. افراسیاب ناگزیر با سیاوش صلح میکند. هنگامی که کیکاووس خبر را میشنود، پیمان را نمیپذیرد و از سیاوش میخواهد که جنگ با افراسیاب را ادامه بدهد. سیاوش حاضر به پیمانشکنی نمیشود. رستم به کیکاووس میگوید «ز فرزند پیمان شکستن مخواه/ مگو آنچه اندر خورد با گناه».
وی افزود: پیمان سوم نیز هنگامی است که میان افراسیاب و سیاوش پیمان پدر و فرزندی بسته میشود و سیاوش با رفتن به توران، پذیرای این پیمان میشود. هنگامی که افراسیاب قصد کشتن سیاوش را دارد، همراهان ایرانی سیاوش به او میگویند که با افراسیاب باید جنگ کرد؛ اما سیاوش باز حاضر به پیمانشکنی نمیشود «سیاوش چنین گفت کاین رای نیست/ همان جنگ را مایه و جای نیست» در هر سه این اتفاقات، میبینیم که گرهخوردگی شخصیت سیاوش بهخاطر پایبندی او به پیمانهایی است که بسته است.
گزارشگر : آناهید خزیر
آدرس مطلب: http://www.ibna.ir/vdcepz8n.jh8vni9bbj.html
برداشت از خبرگزاری کتاب ایران
بررسی 3 هزار سال تاریخ ایران در شاهنامه فردوسی
28 آذر 1388
گزارشگر : آناهید خزیر
یک شاهنامهپژوه و اسطورهشناس در نشست «بنیان اسطورهای حماسه ملی ایران» گفت: ما در شاهنامه با یک دوره 3 هزار ساله برخورد میکنیم. در هزاره اول کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید حکومت میکنند. در این زمان، هفت اقلیم یک پادشاه دارد.\
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): «در اندیشه کهن ایرانی نوعی از تفکر «دو بن» خیر و شر وجود دارد. نه تنها در اندیشه «زروانی» این گونه از تفکر را به روشنی میبینیم، بلکه در ایزد «وایو» نیز، که یکی از کهنترین ایزدانی است که در ایران پرستیده میشده ، این اندیشه به صورت یک ایزد دو چهره ظاهر میشود. در بنیان اسطوره ایرانی نیز با دو ساختار رو به رو هستیم؛ یکی همین اندیشه «دو بن» است و دیگری جهان کرانمند (یا محدوده زمانی) است. در این بنیان اسطورهای، یک جهان 3 هزار ساله و در کنار آن جهان 12 هزار ساله زروانی داریم.»
آنچه بازگو شد گوشهای از سخنان سامان فیروزآبادی، شاهنامهپژوه و اسطورهشناس بود که عصر روز پنجشنبه (26 آذرماه) در نشست «بنیان اسطورهای حماسه ملی ایران» فرهنگسرای رسانه سخن میگفت.
وی افزود: در اندیشه زروانی آمده است که در ابتدا تنها «زروان» بود و دیگر هیچ. زروان هزار سال «یزش» ( قربانی) کرد تا صاحب فرزند شود و بتواند جهان را بیافریند. بعد از هزار سال یک لحظه شک کرد که آیا این قربانیها نتیجه خواهد داد یا بیهوده است؟ در این هنگام نطفه دو فرزند در درون او شکل گرفت. یکی از آنها « اهورامزدا » بود که ثمره قربانی او بود و دیگری «اهریمن» که نتیجه شک او بود.
وی خاطرنشان کرد: زروان نذر کرد اولین فرزندی که در برابر او ظاهر شود او را پادشاه کند. اهورامزدا آگاه شد و آن را با اهریمن در میان گذاشت. اهریمن شکم مادر را پاره کرد و در برابر زروان ظاهر شد. به او گفت، من پسر تو هستم. زروان به او میگوید تو زشت و گند هستی اما اهورا نیک و زیباست. اهریمن پاسخ میدهد پس نذر تو چه خواهد شد؟ زروان، که خدای سرنوشت است، ناگزیر میشود که سرنوشت جهان را به مدت 3 هزار سال تعیین کند.
وی به دورههای اسطورهای اشاره کرد و گفت: دوره هزار ساله اول زمان اقتدار اهورا است؛ دوره دوم زمان چیرگی اهریمن است و دوره سوم زمان «گومیچشن» یا همان آمیختگی است. در هزاره سوم همه چیز به کام و خواسته اهورامزدا خواهد شد و به شکست کامل اهریمن خواهد انجامید. این بنیان اسطوره جهان کرانمند است. در این اندیشه ترتیب حکومتها کاملا پیداست.
این شاهنامهپژوه به ترتیب حکومتی شاهنامه اشاره کرد و افزود: ما این ترتیب حکومتی را در شاهنامه فردوسی نیز میبینیم. هنگامی که وارد بحث حماسه میشویم، بنای کار ما شاهنامه است. البته نکاتی در شاهنامه وجود دارد که به طور مفصل به آنها پرداخته نشده است. در این صورت از متون اوستایی و پهلوی، برای فهم آن نکتهها، استفاده میکنیم.
وی افزود: این همه ریز شدن در شاهنامه ما را از دقت و باریکبینی فردوسی شگفتزده میکند. یکی از آن نکتهها این است که در اوستا «کیومرث» نخستین انسان است. انسانها پس کشته شدن اهریمن از نهاد کیومرث بهوجود میآیند. ولی در شاهنامه چنین نیست و کیومرث نخستین پادشاه است. سپس هوشنگ است، آنگاه طهمورث و بعد جمشید.
وی افزود: ما در شاهنامه با یک دوره 3 هزار ساله برخورد میکنیم. در هزاره اول کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید حکومت میکنند. در این زمان، هفت اقلیم یک پادشاه دارد و در تمام این هزاره هیچ آمیزشی صورت نمیگیرد. پس از آن است که ضحاک پدیدار میشود. او غیر ایرانی (انیرانی) است و دوره حکومتش هزار سال بهطول میانجامد.
این شاهنامهپژوه یادآور شد: زمان او، دوره حکومت مطلق اهریمن است. این طبق سرنوشتی است که «زروان» برای جهان تعیین کرده است. ضحاک که نماد اهریمن بر روی زمین است، دوره هزار ساله اهریمنی را انجام میدهد. دوران گومیچشن (آمیختگی) با فریدون آغاز میشود.
فیرزوآبادی خاطرنشان کرد: پیش از پرداختن به آن دوره آمیختگی باید به همانندیهای ضحاک با اهریمن اشاره کرد. همان طور که گفتیم اهریمن شکم زروان را پاره میکند و بیرون میآید. ضحاک هم پدرش را از بین میبرد. اهریمن گاو نخستین را میکشد، ضحاک نیز جمشید و گاو «برمایون»، که فریدون را شیر داده بود، نابود میکند.
از سویی دیگر اهریمن بصورت مار و اژدها به زمین حمله میکند. ضحاک نیز بر شانههایش دو مار دارد. اهریمن میخواهد جهان را از وجود انسان پاک کند. ضحاک نیز چنین قصدی دارد. از این شباهتها درمییابیم که ضحاک صورت زمینی اهریمن است.
وی در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: گفتیم که دوره آمیختگی با فریدون آغاز میشود. ما در آغاز این هزاره، دیگر شاهد حکومت مطلق نیستیم و فریدون جهان را میان 3 فرزندش، سلم و ایرج و تور، تقسیم میکند. این ماجرا تا کشته شدن افراسیاب بهدست کیخسرو ادامه پیدا میکند. جالب این جاست که در این دوره حتی در داخل ایران، که جایگاه نیکی محض است، نیز شاهد خیر محض نیستیم و آمیختگی را در درون ایران نیز میبینیم.
وی به نمونههایی اشاره کرد و گفت: مثلا نوذر پادشاه ایران است اما دادگر نیست و ستمکاره است. یا حماقتهای کیکاووس را در شاهنامه بسیار میبینیم. خود سیاوش هم مادری تورانی دارد و یکسره ایرانی نیست. کیخسرو نیز این گونه است و مادرش دختر افراسیاب است. پس در این جا ما آمیزش و گومیچشن را بهطور کامل میبینیم. این آمیزش در هزاره پایانی شاهنامه پدید میآید.
وی افزود: «ژرژ دومزیل» نظریهای درباره اساطیر آریایی دارد که درخور اهمیت بسیار است. او میگوید که آریاییها در زمانی که هنوز جدا نشده بودند و زبان مشترکی نداشتند، اما لهجههای آنها به هم نزدیک بود، از بنیان و اندیشه ثابتی برخوردار بودند. به نظر دومزیل این اندیشه ثابت، در اساطیر همه اقوام آریایی، از هند گرفته تا ایرلند، وجود دارد.
فیروزآبادی یادآور شد: او با بررسی دقیق اساطیر آریایی این مسأله را ثابت میکند و میگوید که چنان اندیشهای در همه جوانب و زوایای زندگی نژاد آریایی مشهود است. آن اندیشه، کارکردی و کنشی است و با بحث طبقات پیوند دارد. چنین کنشی، کارکرد موبدی و پادشاهی دارد.
این اسطورهپژوه خاطرنشان کرد: در بیشتر جاها نیز این کنش دو سویه است. یک سویه جادوگرانه است و آسمانی و دارای نظم کیهانی؛ و سویه دیگر قضایی است و بسیار به زمین نزدیک است. اما این دو سویه در کنار هم هستند و با وجود تفاوتهای فراوانشان زوج هستند و با هم تلاقی میکنند.
وی افزود: پس کنش اول صورت اسرار آمیز دارد، کنش دوم دارای نیروی جسمانی و کنش سوم اقتصادی است و حکایت از باروری دارد. در شاهنامه کنش اول همان است که با کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید آغاز میشود. کنش دوم با حمله افراسیاب پدید میآید و کنش سوم با کشته شدن افراسیاب روی میدهد.
وی به متونهای اروپاییهای اشاره کرد و گفت: ما از متونی استفاده میکنیم که متعلق به غربیهاست. «دومزیل» که اساطیر آریایی را، از هند تا اروپا، بررسی کرده است، به ایران که میرسد مینویسد به علت مغشوش بودن آثار ایرانی، باید از اساطیر هندی بهرهمند شد تا اسطورههای ایرانی را شناخت. بهنظر میرسد که در بین اروپاییان تعمدی وجود دارد تا ایران و اندیشه ایرانی را نادیده بگیرند. این جاست که مسوولیت سنگینی بر دوش ما قرار میگیرد تا ژرفتر و محققانهتر جهان ایرانی را بشناسیم.
نشست کانون ایران بزرگ
سخنران: سامان فیروزآبادی
موضوع:بنیان اسطوره ای حماسه ملی ایران
پنج شنبه 26 و آذر 1388
ساعت 13-15
نشانی: میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، فرهنگسرای رسانه
گزارش نشست کانون بزرگ ایران با سخنرانی دکتر حسین وحیدی از خبرگزاری کتاب ایران:
یک پژوهشگر فرهنگ ایرانی:
حافظ گفته است خورآباد؛ نه خرابات
یک پژوهشگر فرهنگ ایران در نشست «کارکردهای شاهنامه در جهان امروز» به تأثیرپذیری حافظ از آیین مهر اشاره کرد و گفت: دیوان حافظ در کنار شاهنامه، شناسنامه ما ایرانیان است. چنین کتاب ارجمندی چگونه ممکن است بیتهایی در ستایش خرابات داشته باشد؟ حافظی که آن آوازه بلند را در جهان دارد، مقام خود را گوشه «خورآباد» میداند، نه خرابات./
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، دکتر حسین وحیدی پژوهشگر فرهنگ و تمدن ایرانی گفت: حافظ از آیین مهر تأثیرپذیری بسیاری داشته است و در اشعار گرانبهایش مقام خود را گوشه «خور آباد» میداند، نه خرابات و میگوید «مقام اصلی ما گوشه خورآباد است / خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد» یا آن جایی که میسراید « قدم منه به خورآباد جز به شرط ادب / که ساکنان درش محرمان پادشهند » و بیتهای بسیار دیگر.
وی که عصر روز پنجشنبه (19 آذرماه) در فرهنگسرای رسانه به کوشش کانون ایران بزرگ سخن میگفت با اشاره به بیتهای دیگر حافظ افزود: پیشتر به اثرپذیری حافظ از آیین مهر اشاره کردهایم. نمونههای دیگر چنین است «بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند/ که مکدر شود آیینه مهر آیینم» حافظ در این بیت به «مهر آیین» اشاره میکند. این آیین یکی از پایههای مهم عرفان ایران بوده است. حافظ در جای دیگر میگوید «ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر / سپیده دم که هوا چاک زد شعار سیاه ».
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: باز میدانیم که مهرپرستان پیش از ورود به پرستشگاههای خود، که به آن «مهرابه» میگفتند، شستوشو میکردند. حافظ به این آیین مهریان اشاره میکند و میگوید «شستوشویی کن و آنگه به خورآباد خرام ». متاسفانه برخی در این بیت «خور آباد» را «خرابات» میخوانند و مینویسند. در حالی که «خور آباد» اشاره است به پرستشگاه مهریان که در آن جا خورشید ستایش میشده است.
نویسنده کتاب «دیالکتیک در گاتهای زرتشت و مثنوی معنوی» گفت: اگر فرض کنیم که در آن بیت حافظ «خرابات» گفته باشد، در این صورت چگونه ممکن است حافظ از دیگران خواسته باشد که هنگام ورود به خرابات، نخست شستوشو کنند؟ یا آن جایی که میگوید «در خورآباد مغان ما نیز هم منزل شویم / کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما». آیا میتوان «خورآباد» را «خرابات» خواند؟ پیداست که هرگز نه. خرابات با طریقت چه نسبتی دارد؟
وی افزود: ستایش ایزد مهر نیز ریشه در همان دوران کهن دارد. این ستایش در ناخودآگاه ایرانی بهجای ماند و در دورههای بعد نیز در آثار بزرگان و برجستگان ایرانی نمود پیدا کرد. یکی از آن بزرگان «حافظ» است که بارها در غزلیات خود به این ایزد اشاره میکند.حتی به رنگ ارغوانی نیز اشاره دارد. هنگامی که در غزل او میخوانیم «پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان / رخصت خبث نداد ار نه حکایتها بود»
وحیدی به پیر گلرنگ در این بیت اشاره کرد و گفت: در این بیت متوجه دو نکته میشویم نخست «پیر گلرنگ» است که همان «پیر مغان» محسوب میشود و دیگر رنگ ارغوانی است که در اینجا از آن به «ارزق» تعبیر شده است. بالاپوش ارغوانی یکی از ویژگیهای پیر مغان بوده است. هنوز هم پاپها و کاردینالهای مسیحی، جامه و لباس ارغوانی میپوشند.
نویسنده کتاب «هنجار هفتگانه هستی، پایههای آرمان پارسایی» در ادامه سخنانش به شب یلدا اشاره کرد و گفت: زمان زیادی نمانده است تا به یکی از گرانبهاترین جشنهای ایرانی برسیم. این جشن، «یلدا» خوانده میشود. ما ایرانیان در درازنای تاریخ خود، با همه رویدادهای تلخی که پشت سر گذاشتهایم، تلاش کردهایم تا فرهنگ خود را زنده نگهداریم. یکی از نشانههای زنده بودن فرهنگ ما، جشنهایی اند که هنوز هم برپا میداریم. «جشن یلدا» یکی از ژرف ترین و ارزشمندترین آنهاست و رویدادی است که نه تنها در ایران، بلکه در جهان نیز اثرگذار بوده است.
وی افزود: در آستانه رسیدن به یلدا، خانوادههای ایرانی تب و تابی پیدا میکنند تا به خرید بپردازند. تهیه هندوانه و انار، از ضروریترین این خریدهاست. این خرید نخستین کاری است که ایرانیان در این شب انجام میدهند. اما پرسش این است که چرا از میان میوههای گوناگون، ما تنها سراغ این دو میوه میرویم؟ میدانیم که اهمیت رنگ قرمز در فرهنگ ما، پیشینهای 5 هزار ساله دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش گفت: «من» ایرانی پیش از ماندگاری در فلات کنونی ایران، از جایی آمدم که بر پایه «وندیداد»، 10 ماه آن زمستان بود و 2 ماه دیگر تابستان. در آن سرزمین سرد، فروغ خورشید گرمابخش زندگی بود. از این رو هر آنچه مربوط به خورشید بود، برای ما گرامی بهحساب میآمد. بخشی از آن به رنگ سپیده دم، یعنی رنگ ارغوانی، بازمیگشت. پس اهمیتی که رنگ قرمز در شب یلدا دارد و رنگ دو میوه انار و هندوانه هم به آن بازمیگردد، از باور به رنگ ارغوانی سپیدهدم بر میخیزد. خرید ایرانیان در شب یلدا، یادکرد از رنگ سپیده دم ایزد مهر، در چندین هزار سال پیش است.
نویسنده کتاب «گاتها (سرودهای مینوی زرتشت)» خاطرنشان کرد: «سوشیانت» یعنی کسی که مسایل را میشنود و برای آنها راه حل پیدا میکند. «سوشیانت» به معنای «شنیدن» است. «مهر سوشیانت» فراپرسهای زمان را دریافت و آیین مهر را پی ریخت اما پس از آن که ساسانیان بر سرکار آمدند، تمام آثار اشکانی و نیز آیین «مهر سوشیانت» را از بین بردند. نابودی این آثار یکی از تبهکاریهای بزرگی بود که ساسانیان انجام دادند. ستیز آنها با آیین مهر اشکانی آشکار بود. آنها آثار دولتی را برانداختند که یکی از ژرفترین و ارزشمندترین دولتهای تاریخ ایران بوده است.
ادامه ی نشست های شاهنامهشناسی در فرهنگسرای رسانه
سخنران: دکتر حسین وحیدی؛ پژوهشگر و شاهنامهشناس
پنج شنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۸ از ساعت ۱۳ تا ۱۵
نشانی: میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، فرهنگسرای رسانه
شاهنامه
با حضور دکتر نبوی
اسطوره و حماسه های ایرانی در شاهنامه
چهارشنبه 18 آذر
ساعت 16
آدرس: شهرک قدس(غرب)، خیابان ایران زمین شمالی، فرهنگسرای ابن سینا
ادامه ی نشست های شاهنامهشناسی در فرهنگسرای رسانه
سخنران: دکتر حسین وحیدی؛ پژوهشگر و شاهنامهشناس
پنج شنبه ۵و۱۲و۱۹ آذر ۱۳۸۸ از ساعت ۱۳ تا ۱۵
نشانی: میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، فرهنگسرای رسانه
نشست پیشین را از اینجا بشنوید
یک پژوهشگر فرهنگ ایران باستان:
کارکردهای شاهنامه در جهان امروز به روشنی آشکار است
دومین نشست شاهنامهشناسی روز پنجشنبه در فرهنگسرای رسانه برگزار می گردد. دکتر حسین وحیدی؛ پژوهشگر و شاهنامهشناس درباره شاهنامه سخن خواهد گفت.
پنج شنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۸ از ساعت ۱۴ تا ۱۶
نشانی: میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، فرهنگسرای رسانه
پیوندهای خبری:
پنج پنجشنبه با"شاهنامه و اسطورهشناسی" .. ادامه
نشستهای شاهنامهشناسی در فرهنگسرای رسانه.. ادامه
با باشندگی حسین وحیدی برگزار میشود:.... ادامه
گزارش نخستین نشست ازخبرگزاری کتاب ایران
پژوهشگر و شاهنامهشناس مطرح کرد
اسطوره در شاهنامه، افسانه نیست؛ تاریخ است
نشست شاهنامه شناسی
نشستهای شاهنامهشناسی روزهای پنجشنبه در فرهنگسرای رسانه برگزار می گردد. دکتر حسین وحیدی؛ پژوهشگر و شاهنامهشناس درباره شاهنامه سخن خواهد گفت.
نخستین نشست:پنج شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸ از ساعت ۱۴ تا ۱۶
نشانی: میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، فرهنگسرای رسانه