شادباش روز ۲۹ فروردین

یادمان ارتش پرافتخار بر همه ایرانیان خجسته باد 

 پاینده ایران بزرگ

رابعه بلخی - بخش نخست

با یاری خداوندمهربان

بخشی از مقاله ی استادپروین ناهیدی که در کنفرانس بین المللی " رابعه بلخی " که در دهم فروردین 1389 خورشیدی از سوی وزارت فرهنگ تاجیکستان در شهر دوشنبه برگزار شد

سامانیان خدمات ارزشمندی در جهت نهضت احیای آثار ایرانی و فارسی و احیای قهرمانان داستانی و باستانی ایران بزرگ و نهضت تالیف به زبان فارسی و ترجمه به زبان فارسی نمودند و یکی از نهضت های مهم انان احیا و گسترش زبان پارسی بود که به دو طریق صورت پذیرفت:

یکی جنبه ی تقدس بخشیدن به زبان پارسی بود از طریق ترجمه ی قرآن و تفسیرهای آن به زبان پارسی ودیگر: از طریق تشویق و پرورش شاعران پارسی گویی چون: "رودکی" "ابوشکوربلخی" "شهیدبلخی" و "رابعه"و... که با پرداخت صله های گرانبها صورت می گرفت.

به طوری که می توان گفت تکامل و گسترش زبان پارسی مرهون شعر و زبان "رودکی" است. زیرا در آن دوره که زبان فارسی محدودیت واژه و ترکیبات واژه ای داشته رودکی با سرودن تعداد زیادی شعر تعدادبسیاری از واژه های "فارسی دری" در بین مردم را رونق بخشیده و در شعرهایش وارد کرد و به آنان رنگ ادبی و زندگی ادبی بخشید و زبان فارسی و شاعران پارسی سرای پس از خود را مرهون خود ساخت.

با توجه به این مقدمه می توان گفت که " رابعه بلخی" نیز در زمانی زندگی می کرد که پهنه ی عظیم سرزمین خراسان-که مهد زبان پارسی دری است-شور شعر و شاعری گرفته بود.

رابعه در اوایل سده ی چهارم هجری می زیسته و بنا بر نقل تذکره ها همروزگار با "رودکی " در زمان حکومت سامانیان بوده است.از خدمات چشمگیر سامانیان در بدست آوردن استقلال مملکت طرح "احیای فرهنگ گذشته ی ایران بزرگ بود" . در سرزمینی مانند ورارود(ماوراءالنهر) که در آن از دیرباز همواره اتباع ملل و ادیان مختلف مانند زرتشتی مانوی مسیحی و بودایی باهم می زیسته اند دوری از هرگونه تعصب دینی نیز ضرورت داشت.از این رو سامانیان در عین همت به نشر فرهنگ و آثار قدیم ایران بزرگ را مستلزم اظهار مخالفت با فرهنگ اسلام نشمردند.در چنین شرایطی است که رابعه می خواهد بال و پر بگشاید و پرواز را به نام آزادی خرد و عشق آغاز نماید.دراین دوره کتابهای زرتشتی مزدکی مانوی بودایی مسیحی همراه با شاه نامه ها کارنامه ها و خدای نامه ها در قلوب و اذهان مردم در شکفتن بود.

"رابعه" که پرورده ی آب و خاک "بلخ" بود نتوانست که حقیقت فکر و اندیشه ی خویش را همراه با مدح و ستایش گلهای خرد به صدا در نیاورده باشد و نگوید که:

1- ز بس گل که در باغ مآوا گرفت چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت

((( ارژنگ یا ارتنگ مانی که در این بیت بنا بر ضرورت قافیه باید "مانا" خوانده شود تا با واژه ی مآوا متناسب باشد کتاب مانی است.مانی چنانکه در تذکره ها امده است شش کتاب نوشته است:

1-پراگ مانیا2-گنجینه ی زندگان یا کنزالاحیا3-کتاب رازها سفرالاسفار4-کتاب دیوها یا سفرالجبار5-شاپورگان6-انجیل زنده یا جاویدان یا انگلیون که همراه یک جلد آلبوم تصاویر به نام ( ارژنگ) یا ( ارتنگ)یا ( ادهنگ ) می باشد.)))

رابعه ی بلخی اگر نخستین کس نباشد نخستین بانویی است که در آن زمان از شکوه و آیین پیش از سیطره ی تازیان در سرزمین خراسان یاد نموده و آن تاریخ باشکوه را در قالب یک غزل زیبا که آهنگ زهره خنیاگرفلک از واژه واژه ی آن به گوش جان و دل می رسد سروده است. اینک به این غزل زیبا نظر می افکنیم...

مهاربیابان زایی

با آرزوی جایگاه نخست وبلاگ نویسان برتر در جهان برای ایرانی ارجمند  

 محمد درویش 

 به تارنگار مهار بیابان زایی رفته و دیدگاه بگذارید 

پاینده ایران بزرگ 

واپسین هخامنشی 

شادباش۲۵فروردین

۲۵فروردین روز عطار نیشابوری  

یادمان مردی بزرگ از تبار خورشید را گرامی می داریم.

سمفونی فردوسی بزرگ

سپاس بسیار دوستداران شاه نامه از استاد شاهین فرهت برای ساخت سمفونی فردوسی بزرگ 

آرزوی تندرستی و شادکامی برای استاد گرامی 

واپسین هخامنشی

نشست نخست۸۹

 

 

شاه نامه 

 

 

 دکتر امیرحسین ماحوزی  

 

 استاد امیرصادقی و فرنگیس توسی 

                                          

  میهمان ویژه: داودنصیری(جهانگردایرانی)  

 

  روز۲۵فروردین ۴تا۶پسین 

   

 شهرک غرب-خیابان ایران زمین شمالی-روبروی بیمارستان بهمن-فرهنگ سرای پورسینا  

 

 ورود برای همگان آزاد می باشد  

  

هموندان کانون فردوسی بزرگ 

میتوانیدبا خرید کتاب ( زایش و بالش ) نوشته داود نصیری 

در روز ۲۵فروردین به کانون یاری برسانید.

درباره ما

            بنام و یاری مهر بخشاینده  

 

                                        ایران بزرگ 

                                       آغاز آفرینش 

 

                                         

          

                                                           ایران بزرگ

                                     آغاز اندیشه نیک 

 

 

                                       ایران بزرگ 

                                       آغاز زیبایی 

 

                                        

                                       ایران بزرگ 

                                       آغاز انسان 

  

 

                                      ایران بزرگ  

                           آغاز خوبی های انسان وجهان 

 

همه نشست ها وبرنامه های کانون با مهر به شهیدان هشت سال دفاع مقدس تقدیم می گردد. 

کانون ایران بزرگ وکانون فردوسی بزرگ ثبت شده در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران وهمگی هموندان این دوکانون در چهارچوب اساسنامه مرکزتشکلهای سازمان به هیچ عنوان حق فعالیت سیاسی نخواهندداشت ودرصورت آگاهی ازکانون اخراج خواهندشد. فعالیت این دو کانون ایرانشناسی با محوریت شاه نامه فردوسی بزرگ میباشد.    

 

 

 

۱- پروین ناهیدی  

 زاده شهر ارومیه  

دارای دکترای زبان و ادبیات پارسی از آکادمی علوم تاجیکستان 

فرنشین انجمن دوستداران حافظ تهران 

هموند انجمن ترویج زبان پارسی تهران 

هموند انجمن بین المللی دوستی ایران و تاجیکستان 

هموند انجمن پیوند پارسی زبانان  جهان 

هموند هیئت علمی مجله بین المللی  ( استقبال ) انتشار در (تاجیکستان.روسیه.ترکیه) 

هموند انجمن استادان زبان و ادبیات پارسی 

   

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

شادباش ۲۰ فروردین

             روز ملی فناوری هسته ای بر ایران بزرگ خجسته باد 

 

          ۲۰ فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی

         

درک ما از میراث نیاکانمان!

پس از دیدار نوروزی ما از موزه ایران باستان قرار بود پس از روز پانزدهم گفتگویی با کارشناسان موزه داشته باشیم.چند بار تلفن زدم که متاسفانه نتوانستم صحبت کنم.یا اشغال بود یا کسی پاسخ نمیداد.روز هفدهم به آنجا رفتم.مانند گذشته بانو سپیدنامه با گرمی مرا پذیرفت و به همراه بانو شیرافکن و همکاران گرامیشان پاسخگوی پرسشهای من بودند.توضیحات دوستان گرامی مرا راضی نکرد.بانو شیرافکن گفتند خبرنگاران هفته نامه امرداد گزارشی با کارشناسان زبده موزه انجام دادند و این روش نگهداری از اشیا را پذیرفتند! گفتم بعید میدانم دوستانم در امرداد با این توضیحات راضی شده باشند!! پرسیدم: اکنون کارشناسان حرفه ای موزه تشریف دارند؟ گفتند برای مصاحبه روز شنبه۲۱فروردین هماهنگ میکنم.دو ساعتی با ایشان و همکاران گرامیشان در دفترشان و همچنین موزه و نمایشگاه شکوه ایران بزرگ همراه بودم و آنها با صبر بسیار پاسخ مرا می دادند.از زمان ساخت موزه ...آقای آندره گدار و مصطفوی...حراست آثار.. تا امروز چگونگی آشنا کردن کودکان و نوجوانان با پیشینه سرزمین سپندمان و وضعیت نابسامان بناهای باستانی در گوشه های دور افتاده کشور گفتگو کردم. و گفتم بجای اینکه همکار گرامیتان چند ساعت در روز باید کنار کتیبه ارزشمند هخامنشی بنشیند تا کسی به آن دست نزند یک ویترین محکم و مطمئن تهیه میکردید!!  کتاب دوران بی خبری زنده یاد کیخسروی را هم به آنها معرفی کردم و جالب بود که آنها خبر نداشتند در جلوی نگاره های تخت جمشید حفاظ گذاشتند و بانو شیرافکن قبول نداشت چنین کاری انجام شده و با میراث استان تهران در این مورد تماس گرفت.((بانو شیرافکن بمن گفتند با بازگشایی موزه دوره اسلامی نمایشگاه هزار سال اسناد ایرانی برپا خواهد شد)) ....  

روز هژدهم با ایشان برای روز شنبه تماس گرفتم تا ساعت مصاحبه را هماهنگ کنیم.ایشان گفتند روز شنبه سرمان خیلی شلوغه و کارشناسان اصلا فرصت ندارند. گفتم چه روزی بیایم؟ گفتند شما ابتدا گزارش امرداد را بخوانید اگر راضی نشدید من برایتان هماهنگ میکنم.گفتم شما میگویید دوستان ما در امرداد با این وضعیت نگهداری موافق هستند! بسیار بعید است آقای بابک سلامتی و همکاران ارجمندشان با این روش نگهداری آثار موافق باشند!  

دوستان گرامی و زحمتکش ما در موزه ایران باستان! 

شما میفرمایید ما کارشناسی میکنیم! در همه جای دنیا آثار در فضای باز نگهداری میشود! و مردم فرهنگ بازدید دارند. اگر میخواهیم مقایسه کنیم آیا مقایسه ما با دنیا درست است؟ موزه های ما چقدر شبیه موزه های آنهاست؟ سازمان میراث فرهنگی ما چقدر شبیه سازمانهای انهاست؟آیا کارشناسان آنها برای ساخت هتل در محوطه باستانی همچون شوش مجوز ساخت هتل میدهند؟ آیا مترو از زیر آثارشان و یا راه آهن از نزدیکی نقش رستمشان خواهد گذشت؟ آیا کارشناسان آنها اگر کوهی همانند بی بی شهربانو (آناهیتا ؟) در کنار پایتختشان داشتند دو کارخانه بزرگ سیمان میساختند و هر چندوقت یکبار با انفجار در کوه به آثار تاریخی واقع در این کوه واطراف آن ضربه میزدند؟ آیا آنها انبار موزه هایشان همانند ماست؟ آیا مدیریت موزه به خبرنگاران اجازه میدهد همین فردا بامداد از انبار دیدن کنند؟ آیا انبار موزه ما به قولی حرفه ایست؟! و باید پذیرفت که مردم ما هنوز آموزش ندیدند در هنگام دیدن از آثار به آنها دست نزنند و اگر در روستا یا شهرشان اثری تاریخی وجود دارد بجای کند و کاو و دنبال زیرخاکی گشتن و یا  یادگاری نوشتن روی آثار  آنها را همانند ناموس خود مقدس بشمار آورند. بله! میراث ما ناموس ماست! شناسنامه ماست! هویت ماست! به همین راحتی در فضایی که امکان آسیب آنهم در موزه ای که تلاش میکنیم به آن اعتماد کنیم وجود دارد.چرا نمی پذیریم؟ آیا ساختمان موزه ایران باستان در برابر زلزله ایمن میباشد؟ اگر زلزله ای که امروزه معروف شده قرار است در تهران بیاید. این ساختمان  قدیمی که متعلق به چندین دهه گذشته است در برابرش از میراث ما محافظت خواهد کرد؟ آیا مردم ما در سراسر کشور میدانند میراث فرهنگی چیست؟ آیا نیاز نداریم در مدارسمان به کودکان و نوجوانان اموزش بدهیم؟ وقتی بیست ساله و سی ساله و شاید شست ساله میشویم اگر اتفاقی بیفتد به موزه هایمان سر بزنیم.مقایسه ما با دنیا اشتباه است! هر روز خبری میشنویم از تخریب میراثمان در نقاط مختلف کشور.حداقل باور کنیم که در شهرمان موزه امن میباشد.حداقل امید ما به موزه هاست. باز هم میپرسم:آیا خبرنگاران میتوانند  وضعیت نگهداری شناسنامه های ما در انبار موزه را ببینند؟ سخن ما اینست: 

  میراث ما با شدید ترین و بالاترین حد امنیت باید نگهداری شوند. 

 با سپاس از همه دوستان خوبمان در بخشهای مختلف موزه ایران باستان که با تلاش بسیار نمایشگاه شکوه ایران بزرگ را برپا کردند و با متانت زیاد پاسخگوی مردم میباشند. 

   پاینده ایران بزرگ 

    واپسین هخامنشی

چلیپا نمادی با برداشت های گوناگون

 

چلیپا چند هزار سال پیش از میلاد مسیح نماد مقدسی در کشورهای جهان به ویژه نزد آریائیان بوده و به پیکره های گوناگون آن را بر آوندها و جنگ افزارها و دیگر کاچلها می نگاشتند. یا بر رخت و دست و پیشانی و ساختمان ها می کشیدند.
شاهان آشور ان را به نماد نیروهای دینی و سیاسی بر سینه می آویختند و شاهان هخامنشی آرامگاه خود را چلیپا گونه می ساختند.

چلیپا در کیش های کهن این چنین کار برد داشته و نشانواره ای گرامی و گرداننده ی جهان هستی و دهناد طبیعت به شمار آمده،در زندگی و مرگ انسان ها پایگاه والایی داشته است.
پس از مسیح نی همچنان در گروههای گوناگون نژادی و کیشی ورجاوند و دارای نیروی پنهانی و اسرار آمیز بوده و به کار می رفت و بسانیکه دیدیم در کشورهای اسلامی به ویژه ایران با این نگاره شبکه ی پر دامنه و گسترده ای با نام «الله،محمد،علی» به مسجدها و نیایشگاهها زیب بخشیده است و هنوز گروهی بدان دلبستگی دارند و از پیکره ی آن خورسند می شوند.
این نشانواره نماد افزایش و فراوانی و دارای بار مغناطیسی مثبت می باشد که بدین گونه در درازنی زمان با زندگانی بشر در پیوند بوده و به انگیزه های گوناگون از آن بهره برداری شده و هنوز هم نگاره ای پرمایه و گرامی و دوست داشتنی است.
آنانی که آن را بر رخت یا همراه خود دارند، احساس آمرامش می کنند، گویی هنوز چگونگی طلسم بودن و سحر آمیزی خود را نگاهداشته و بارز هم می تواند از پریشانی ها، نگرانی ها و هراس ها بکاهد و با «بار مثبت» خود «بار منفی» را نابود و بی اثر سازد.
بر روی هم چلیپا در نماد؛ ورجاوندان، پدیدیه ها، آخیش ها و نهادهای زیر پذیرش داشته و هنوز گرانمایگی دارد.
ا-دیائوس«خدای باستانی آریائیان».
2- ایندرا«خدای باستانی آرین ها».

3- خورشید و حرکت خورشید.
4-دو ترکه ی بر هم نهاده برای روشن کردن آتش.
5- آتش.
6- فروغ.
7- آذرخش و خشم خدایان.
8- چهار آخیش «آب، باد، خاک، آتش».
9- چرخ هستی و دهناد آفرینش.
10- تندر و آذرخش.
11- زروان«زمان بیکران»
12- آسیای فلک.
13- چرخ گردنده.
14- حالت چهارگانه ی ماه.
15- بی آغاز و انجام.
16- چرخه ی تولید نسل و پیوستگی زندگی و حرکت.
17- دوک های نخ ریسی آغازین.
18- پیدایش و گردش چهار فصل.
19- حرکت آب.
20 - سرچشمه گرفتن از هستی آب.
21- پدید آورنده ی رویدادها در فضا و زمین.
22- حرکت ، جنبش، تندی، حرکت دورانی.
23- چهر سوی گیتی.
24- گوهر نژادی و پیروزی.
25- جاودانگی«ابدیت».
26- باروری و افزایش.
27 - عشق و مهر.
28 - گیسوی دلدار.
29- دور کننده ی چشم زخم.
30. دو کننده ی اهریمنی ها.
31- هست و نیست، بود و نبود، بست و گسست.
32- نماد مهر و مهر پرستی.
33- گردونه ی مهر.
34- رهائی و رستگاری.
35- نمایانگر کثرت و رسیدن به وحدت و بازگشت به آفریینده.

36 - توکل و رضا.
37- آشتی و سازش«صلح».


38- تسلیم و رضا.
39- زندگانی دراز.


40 - نماد پیوند نرینه ومادینه.

41- فرخندگی و بخت بلند.
42- چلیپای راستگرد نشانگر مظهر مرد و کهکشان.

43- چلیپای چپ گرد مظهر زن و زمین و زیبائی زنانه.
44- پرهیز کاری و زیبایی.
45- دریافت بخشایش و فراوانی از کردگار«رحمت و برکت».
46- درخواست آمرزش.
47- شاهین.
48- فروهر.
49- تکامل و تعالی.
50- اندیشه و خواست پرواز در انسان.
51- آرمان های برجسته و خوب.
52- خوشبختی و نیک فرجامی.
53- مُهر دل بودا.
54- راز پنهانی آئین بودا.
55- چرخ آئین بودا.
56- زندگی جاوید.
57- در خود فرو رفتن و به اندیشه پرداختن.
58- شادمانی و شادزیستی.
59-نیروی درمان بخش.
60- یک پیکره ی قرادادی انسان با دو دست و دو پا.
61- نقشی بر درفش کاویان به نشانه ی شورش ملی ، گوهر نژادی و پیروزی.
62-مظهر قدرت سیاسی و دینی.
63- نیک و نیکوکار بودن.
64- دار«صلیب» و شتاسگر دین مسیحی.
65- پیکره ای که از برخورد کشه ی وَردَنه«محور» و کشه ی معدل النهار پدید می آید.
66- نگاره ی مثبت«+» و دارنده ی بار مثبت و سازنده.
67- خورشید بهاری و خورشید پاییزی.
68- نقشی مقدس بر ساختمان معبد و مسجد.
69- نشانه ی حزب نازی و پرچم آلمان در زمان پیشوائی آدولف هیتلر.
70- عامل تبدیل کننده چهارسو به دایره.
71- عامل تبدیل مربع به دایره و دایره به مربع.
72- شناسگر چهار کیفیت طبیعت:گرمی ، رطوبت،سردی، خشکی که پیوند دهنده نظم بدنی و
73- نماد الوهیت آریاها.
چلیپا نمودار نمودها و چهره های گوناگون پرتو خداوند است. همچنانکه خورشید تیرگی ها را می زداید نمودهای گونگون و پر شمار خداوند روشنی بخش چهارسوی جهان«در چلیپای مرکب سوهای اصلی و فرعی» و جهان درون انسان است.

روانی است.


برداشت از:صفحه 307 تا 311 از کتاب:نشان راز آمیز گردونه مهر یا گردونه خورشید نویسنده: دکتر نصرت الله بختورتاش
















با تقه زدن  روی فرتورها می توانید در اندازه بزرگتر ببینید

 
 
 

کانون فردوسی بزرگ ۸۹

 

 

 

                                                 با یاری (مهربخشاینده) 

                                    با یاد استاد سخن پارسی (فردوسی بزرگ) 

                                          با یاد دلاور سیستان(یعقوب رویگر) 

                               با یاد جانباختگان هشت سال جنگ با تازیان بعثی 

            برنامه های کانون فردوسی بزرگ  

         ۱- واپسین تیرشید(چهارشنبه) هر ماه خورشیدی  

                    نشست ماهانه - گاه ۴ تا ۶ پسین در  

                          تالار فرهنگ سرای پورسینا

                                       ۲۵فروردین 

                                                        ۲۹ اردیبهشت

                                                           ۲۶ خورداد 

                                                             ۳۰ تیر

                                                           ۲۰ امرداد 

                                                           ۲۵ شهریور 

 

                                                              ۲۸ مهر

                                                              ۱۹ آبان

                                                               ۱۷ آذر

                                                              ۲۲ دی

                                                             ۲۷ بهمن 

                                                            ۲۵ اسفند

 

 ۲-با همیاری شورایاری محله۴ (مدیریت )ناحیه۱منطقه۲شهرداری برگزاری مسابقات فوتسال با نام جام فردوسی بزرگ (تیرماه) با حضور تیمهای ورزشی منطقه ۲شهرداری و انجمنهای فرهنگی

۳-با همیاری شورایاری محله۴ (مدیریت )ناحیه۱منطقه۲شهرداری برگزاری شاه نامه خوانی در ۱۰ مدرسه دوره راهنمایی و دبیرستان(اردیبهشت ماه و خورداد ماه)  در پاییز و زمستان هم برگزار خواهد شد

۴-با همیاری پایگاه پژوهشی هخامنشیان برگزاری نخستین جشنواره هنگامه خوانی و معرفی روایتگران جوان شاه نامه و تقدیر از روایتگران کهن سال (۲۳ اردیبهشت تا ۲۵ اردیبهشت) همراه با بزرگ یاد استاد جاویدان سخن پارسی 

۵- هفتم آذر سالروز کانون فردوسی بزرگ و بازدید سه روزه هموندان از آرامگاه فردوسی بزرگ در توس(ششم-هفتم-هشتم آذر) 

 

                 ...به صلابت ایران جوان! 

 

                          همه جان و تنم: وطنم وطنم وطنم...

 

        شهرک غرب-ایران زمین شمالی-روبروی بیمارستان بهمن 

                                 فرهنگ سرای پورسینا

                                           

شکوه ایران بزرگ جاویدان است

شکوه ایران بزرگ 

 

 

  جاویدان است 

شکوه ایران بزرگ در موزه ملی

تماسها و پیامکهایی از دوستان دریافت کردیم که نگران طرز به نمایش گذاشته شدن سندجانشینی خشایارشا در نمایشگاه شکوه ایران بزرگ در موزه ملی بودند که حفاظ شیشه ای نداشته و در معرض تخریب جدی است! روز یازدهم فروردین به موزه رفتیم.و مشاهده کردیم که این کتیبه ارزشمند بدون محافظ شیشه ای اما با حضور یکی از کارمندان محترم موزه که حکم نگهبان آن سند را داشت در معرض دید دوستداران ایرانیست.از یکی از مسوولان پرسیدیم که چرا فقط این کتیبه ارزشمنددر این نمایشگاه محافظ ندارد؟ بانو سپیدنامه از مسولان گرامی موزه گفتند که در همه جای دنیا بسیاری از آثار ارزشمند بدون محافظ به نمایش گذاشته میشوند و ما میخواهیم به مخاطب ایرانی این آموزش را بدهیم که در هنگام دیدن آثار ارزشمند به آنها دست نزنند.گفتیم حالا چرا این کتیبه را انتخاب کردید؟پاسخ دادند همه آثار ما از هر دوره ای برای ما اهمیت خودش را دارد و ما بدلیل اعتراض دوستداران ایرانی در این چند روز اخیر یکی از همکاران را در کنار کتیبه گذاشتیم تا کسی به آن دست نزند.در ضمن فرهنگ بازدید از آثار ارزشمند در میان ایرانیان گرامی نسبت به گذشته خیلی بالاتر رفته است.با ایشان قرار گذاشتیم پس از روز پانزدهم فروردین مصاحبه ای با ایشان یا یکی از مسوولان  داشته باشیم.کانون ایران بزرگ از کوششهای همه کارمندان موزه ملی سپاسگزار است ولی از دیدگاه ما اگر همه بازدیدکنندگان این آگاهی را داشته باشند که به آثار دست نزنند باز هم محافظت از آثار نیاکانمان در شدیدترین حالت ممکن باید باشد! آنها سند ملی ما محسوب میشوند.شناسنامه ما هستند. فقط در یک لحظه با وجود نگهبان و دوربین مداربسته کسانی که دشمن هستند با گذشته این سرزمین و به هر شکلی آسیب بزنند آنوقت چه کسی پاسخگوست؟ در موزه ملی و دیگر موزه ها جلوی برخی از آثار فقط زنجیری میگذارند اما امکان دست زدن بازدیدکنندگان وجود دارد.

این افتخار باز نصیب ما شد که یکباردیگر از موزه ملی بازدید کنیم.با اینکه بارها از این موزه دیدار داشتیم بازدیدمان چند ساعتی طول کشید.سپس به موزه ملک رفتیم. 

دوستان گرامی به همراه فرزندانمان از موزه های کشورمان دیدن کنیم.به گفته مسوولان موزه ملی نمایشگاه شکوه ایران بزرگ تا ۲۵ فروردین پابرجاست. 

شکوه ایران بزرگ جاویدان است

ایرانشناسی در اولویت برنامه های رسانه ها!

درود بر هموندان و دوستان گرامی

چند تن از شما خوبان یادآوری کردید که سینما و سیمای ما ملی نیست.ما میخواهیم همراه با دیدگاهتان نمونه ای از ملی نبودن را بفرمایید.دوستی گفت: تو به نفع تلویزیون و سینما میخواهی نظرات مثبت را جمع آوری کنی!

دوستان گرامی ما در این کشور زندگی میکنیم و رادیو تلویزیون سینما و تآتر متعلق بماست و بخش بسیاری از هزینه های مالی آنها از سرمایه ما مردم تامین میشود.پس این حق ماست بعنوان شهروندایرانی درباره نقاط ضعف و قوت رسانه های کشورمان نظر بدهیم.وقتی در مسابقه فوتبال مس کرمان و نماینده تازیان (دیروز۱۰فروردین)هواداران کرمانی پلاکاردهایی با جمله : خلیج همیشه فارس را در دست داشتند و تلویزیون چندبار نشان داد نباید از هواداران کرمانی و تصویربرداران و همه عوامل تشکر کرد که بازتاب دادند؟چند نظر درباره رسانه ها:

1-دو برنامه مستند ایرانشناسی از شبکه های یک(ساخته حمیدمجتهدی) و شبکه چهار(ساخته محمداینانلو) پخش میشود که کارهای بسیارخوب و حرفه ای هستند.برنامه ای هم دیروز(۱۰فروردین) از شبکه چهارکه درباره کار یک محیطبان گیلانی بود نصفه دیدم که خیلی لذت بردم.از سختیهای کارش از عشق به محیط زیست کشورش و مقابله با شکارچیان صحبت میکرد.اینها چند نمونه از برنامه های خوب سیما بود ولی این برنامه های خوب تعدادشان خیلی خیلی کم است.در مقایسه بودجه بسیار بالایی که سیمای کشورمان دارد ما انتظار بسیار بالایی از مدیران داریم که برنامه های ایرانشناسی بیشتر و بهتری تولید و پخش کند.از دیدگاه ما ایرانشناسی در اولویت همه برنامه های رسانه ای کشور باید باشد. چندتن از دوستان رسانه ای دیدگاه ما را نمیپذیرندو خرده میگیرند که ما درهمه مسایل نگاه ملی داریم!

2-تابستان و پاییزسال گذشته خیلی اصرار کردم که نشست نقدوبررسی فیلم سینمایی"حریم"ساخته آقای خطیبی را در فرهنگ سرای رسانه برگزار کنیم اما کارشناس فرهنگسرا با دیدگاه ما درباره این فیلم موافق نبود.به همه دوستانم پیشنهاد دیدن این فیلم را کرده ام.وبا اینکه این فیلم در ژانر وحشت است دوستان میگفتند چه ربطی به ایرانشناسی دارد؟! تو افراطی به همه مسایل اطرافت نگاه میکنی. همه دوستانم میدانند از هفده سالگی به عشق تخت جمشید به سینما علاقمند شدم و تصمیم جدی گرفتم به عنوان فیلمبردار و مستندساز وارد این عرصه شوم.از همان ابتدا بدنبال دیدن فیلمهایی بودم که غرور ملی جوان ایرانی را تقویت کند اما متاسفانه تا الان تعداد فیلمهای ایرانی که در این ده سال گذشته دیدم از تعداد انگشتان یک دست هم بیشتر نیست! استادمان تاکید میکرد که هر روز باید فیلم ببینید از هر ژانری! از هرکارگردانی!و این دیدنها پس از سالها هنوز بامن هست وبه صورت یک عادت (خوب یا بد؟) درآمده و سینمای ایرانی را همیشه به طور جدی دنبال میکنم.اعتراف میکنم بخاطر روحیه میهندوستی بالایی که دارم از دیدن این فیلمهای کیلویی! واقعا حالم بد میشود.از فیلم حریم گفتم.این فیلم واقعا یک فیلم میهندوستانه است!کارشناس فرهنگ سرا میگفت شاید کارگردان این فیلم منظور دیگری داشته.به هرحال من به عنوان یک مخاطب با دیدگاه ملی به این فیلم نگاه کردم و لذت بردم! .امیدوارم در سال 1389 بتوانیم نشستی را درباره این فیلم با حضور عوامل اصلی کار داشته باشیم.حتما این فیلم را که در سال1387تولید شده را از شبکه سینمای خانگی تهیه و نگاه کنید.

3-رادیو را زمانی دنبال میکنم که دوستانم مجری و گوینده باشند.وضعیت رادیو و برنامه های ایرانی آن بیشترو خیلی بهتر از دیگر رسانه هاست.آفرین به دوستانم در رادیو!

4-وضعیت تآتر که خیلی وخیم است!خیلی بد...! آخرین نمایشی که دیدم و لذت بردم در جشنواره فجربود.نمایش (سوگ سیاوش) کارآقای سیاوش تهمورس(طهمورث).آفرین به غیرت آقای تهمورس!

5-نمیدانم مقایسه باید کنیم با خارجیها یا نه؟با اینکه ما از لحاظ امکانات و تکنیک عقبتر از بیگانگان هستیم و این عقب ماندگی بخاطر مدیریت اشتباه در رسانه ها بویژه سینما بوده است.اما استعداد ایرانی اگر درست هدایت شود در سینمای جهان میتوانیم وزنه ای سنگین باشیم.آخرین فیلم خارجی که دیدم فیلم (روبان سفید)  کار (هانکه اتریشی)بود که در بیست اسفند پارسال در شهرکتاب مرکزی به نمایش درآمد و از لحاظ فنی و هنری لذت بردم و این فیلم الگویی مناسب درفیلمبرداریست.

منتظر دیدگاههای شما درباره رادیو-تلویزیون-تآتر و سینمای کشورمان هستیم.نمونه های خوب و بد را بگویید.سپاس.

پاینده ایران بزرگ

واپسین هخامنشی

آشنایی با رسانه های کشورمان

شوربختانه در سالهای گذشته شاهد ساختن فیلمهایی هستیم که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ ایرانی توهین میکنندو یا در جهت تقویت فرهنگ غربی حرکت میکنند.فیلمهایی هم ساخته شده که به فرهنگ ایرانی توجه زیادی شده است.بیایید باهم این فیلمها را معرفی کنیم.آیا ما سینمای ایرانی داریم؟ آیا ما تلویزیون ایرانی داریم؟

دوستان! شاید خیلی از فیلمها و سریالها از دیدگاه ما بیهوده و شاید هم مسخره باشند(به قول استادمان:کیلویی! آبگوشتی!) اما دقت کنید به رسانه های کشورمان و آیا نقشی ازفرهنگ ایران(چه مثبت چه منفی) در آن ها میبینید؟ شاید شما مخاطب آنها نباشید ولی شایدخیلی از هممیهنان ما و بویژه فرزندانمان مخاطب آنها باشند.فیلمها و سریالها حتی کارتونها را با ذکر نکات مثبت و منفی به تارنگار کانون ایران بزرگ معرفی کنید.به دوستانی که نگاه تیزبینانه دارند و یا تعداد بیشتری را معرفی کنند جایزه های ویژه ای تقدیم خواهیم کرد. 

به همه چیز توجه کنیم.برای نمونه منفی: فیلمی بنام عاشق ساخته افشین شرکت با بازی ایرج نوذری(۱۳۸۷) در یک صحنه چند کودک باهم آواز میخوانند ویکی از آن کودکان به شیوه ی ... میرقصد!اگر میخواهیم از موسیقی و رقص بهره بگیریم بهتر نیست ایرانی باشد؟آنهم برای کودک و نوجوان! نمونه مثبت :سعیدآقاخانی که در سریالی که شبهای نوروز پخش میشود کارگردانی کرده(زن بابا) و بسیار خوب از موسیقی ایرانی در این سریال بهره گرفته است.تاکید ایشان در یادآوری تخت جمشید در این سریال در دوصحنه کوتاه جالب است:۱-گفتن آشنایی فریدون(مهران غفوریان) با خانواده عزیزآقا(سیروس گرجستانی)در تخت جمشیدتوسط مادر فریدون که منجر به ازدواج فریدون شده بود

۲-نشان دادن عابربانکی که سربازهخامنشی برروی آن بود.مکث دوربین و سپس پن دوربین به صورت سیروس گرجستانی  

تیتراژ اغاز این سریال هم جالب است.

برنامه مستند ایران که از تلویزیون پخش میشود نیز بسیار عالیست. 

منتظر دیدگاههای شما هستیم 

پاینده ایران بزرگ 

واپسین هخامنشی

ثبت جهانی گردونه مهر بنام ایران بزرگ

پیش از نوروز به دعوت دوستان در نشست نقدوبررسی فیلم ملک سلیمان نبی درپردیس سینمایی ملت شرکت کردم.عوامل اصلی سازنده فیلم نیزدر این نشست حضور داشتند.در ابتدا نمایش کامل فیلم انجام شد ودر آغاز فیلم جادوگری نشان داده شد که از خدایان میترایی نام برد!!! فیلم جنبه های مثبت زیادی داشت و واقعا باید به سازندگان فیلم تبریک گفت .پس از نمایش عوامل فیلم صحبتهایی درباره ساخت فیلم کردند و خبرنگاران پرسشهایی را پرسیدندزمان خیلی کم بود برای پرسش خبرنگاران و من چندپرسش را مستقیم به مجری برنامه که دوستم بود رساندم تا از کارشناس تاریخی فیلم وکارگردان فیلم بپرسد.دوستم بدلیل کمبودزمان فقط به جادوگرابتدای فیلم و نقش آیین میترا از کارشناس تاریخی فیلم پرسید که ایشان پاسخی نداد و پس از چند پرسش دیگر که خبرنگاران پرسیدند دوباره مجری برنامه یادآوری کرد و اینبار کارگردان فیلم توضیح داد که آیین میترا از قفقاز شروع شده و یک آیین مشرکانه بوده و امروزه شیطانپرستان در سراسر دنیا از نمادهای میترایی همانند ستاره و چلیپا استفاده میکنند...و امروزه شیطانپرستی در میان جوانان رواج پیداکرده.. چند دقیقه بعد خبرنگار ایسنا به کارگردان فیلم گفت که نظرشان درست نیست ولی ایشان نپذیرفت.چندبار به مجری برنامه اشاره کردم تا توضیحی درباره چلیپا که ایرانی و نیک است نه اهریمنی به آقای کارگردان بدهم اما وقت برنامه تمام شد. با خودم فکر میکردم ما که اخبارسینمای ایران را جدی دنبال میکنیم و همیشه منتظر ساخت فیلمی درباره تاریخ ایران هستیم این همه زحمت و هزینه بسیار بالابرای ساختن این فیلم انجام گرفته اگریک فیلم با موضوع زندگی امامان شیعه(امام صادق و یا امام جواد) و یا شاه نامه فردوسی ساخته میشد تاثیرمثبت و پیامهای انسانی که سازندگان فیلم بدنبال آن بودند بسیاربسیار بیشتر بود و حال که این فیلم ساخته شده چرا یکی از آیینهای کهن ایرانی که نزدیک به پانسد سال آیین رسمی اشکانیان بوده (که تاثیر مستقیم آن  بر دین مسیحیت  بر همگان  و اهالی کلیسا اثبات شده است) را در ردیف شیطانپرستان قرارداده اند؟ البته باید به این دوستان حق داد.زیرا آشنایی درست با تاریخ ایران بزرگ نداشتند وتاریخ و فرهنگ ایرانی متاسفانه آنگونه که باید رسانه ای باشد نیست و حتی در دانشگاههای خودمان با این شناختهای نادرست روبرو هستیم.دوسال پیش یک استادتاریخ دانشگاه  زمانی که گردونه مهر را برروی کتابم کشیده بودم بمن گفت : تو هیتلری هستی! وقتی کتاب نشان رازآمیز آقای بختورتاش را به ایشان معرفی کردم و عکسهای پیرعلمدارسمنان را که همراهم بود را به ایشان نشان دادم از تعجب دهانش باز مانده بود و باور نمیکرد که چلیپا نشان قدیمی ایرانیست.چندروز بعد که کتاب را به ایشان رساندم چند عکس از سفالهای شهرسوخته سیستان و چند مسجد دوره اسلامی که این نشان در معماری مساجد بکار رفته بود را هم نشان دادم.استادمحترم دانشگاه واقعا نمیدانست چه بگوید!اعتراف کرد که فکر میکرده این نشان را هیتلر ابداع کرده!  پس نباید به دوستان عزیزی که زحمتکش هستند اما چون با تاریخ ایرانی آشنایی ندارند خرده گرفت متاسفانه امروزه تاریخی را میخوانیم که توسط غربیان نوشته شده و همیشه بخواست غربیان و یهودیان تاریخ ما باید دوهزاروپانسدساله باشد.یونان از ما برتر باشد و ما یک کشور معمولی در برابر تمدنهای روم و یونان و چین و هند باشیم.وتاثیری که اروپا و مسیحیت از ایرانیان گرفتند باید بدست فراموشی سپرده شود!امروز ایرانشناسی مهمترین آموزه برای جوانهای ایرانیست تا بدرستی با ایران بزرگ آشنا بشوند.باید شکوه فرهنگ ایرانی و تشیع کشورمان را در قالب سینما و تلویزیون نشان بدهیم.چندی پیش که بخشی از زندگی دانشمندگرامی ایرانی (جمشیدکاشانی) از تلویزیون درقالب یک سریال پخش شد با استقبال بسیار زیادی از سوی مردم مواجه شد.حال اگر داستانهای شاه نامه حکایتهای سعدی و مولوی بلخی و دیگر بزرگانمان به تصویرکشیده شوند مردم چقدر استقبال خواهند کرد؟ اگر شیطانپرستان از نماد چلیپا استفاده میکنند ما هم باید بپذیریم و بگوییم این نشان برای آنهاست؟ و چون هیتلر از این نماد ایرانی اسفاده کرده پس این یک نماد اهریمنیست؟ اگرفرهنگ ایرانی و اسلامی بوسیله رسانه ها تقویت شده و به جوانان نشان داده شود دیگر جای نگرانی برای گسترش شیطانپرستی درمیان جوانان نیست زیرا جوان ایرانی در ضمیرناخودآگاهش به سمت نیکی  و خوبی و گرایش به ایرانی بودن و شیعه بودن دارد.تاریخ نشان داده که ایرانیان از کهن ترین دوران پرچمدار توحید ونیکی بوده اند و همیشه با پیروان اهریمنی در پیکار بودند و این درتاریخ ما و در داستانها و افسانه های ایرانی برجای مانده است و خدمات زیادی که ایرانیان در راه اسلام و تشیع انجام دادند (و فراموش نکنیم که در دوره اسلامی به لطف حضور ایرانیان دین اسلام به شرق آسیا(اندونزی-مالزی-چین) و شمال آفریقا و اسپانیا گسترش پیدا کرد)  

 نماد چلیپا که مقدس در بین ایرانیان باستان و دوره اسلامی بوده بخاطر استفاده چندنفرمنحرف و شیطانپرست باید به آنها منتسب شود؟ و رسانه ای شدن این نمادبرای طرفداران هیتلردر جهان آیا این نشان دیگر امروز در بین ایرانیان جایی نخواهد داشت؟(با پیشینه حداقل ده هزارساله این نماد در ایران بزرگ!)غربیان خیلی تلاش میکنند که تاریخسازی کنند اما در برابر ایرانیان همیشه محکوم به شکست هستند. نمونه آن الکساندرمقدونی که به اشتباه جایگزین اشکنتارمغانی شد و یا شکست هخامنشیان در جنگ ماراتن که در واقع یونانیان شکست خورده بودند و نمونه های دیگر تلاش اروپاییها را نشان میدهد که با هر ابزاری درصدد ضربه زدن به فرهنگ و تاریخ ایرانی هستند اما ایرانی با تیزبینی و هوشیاری خود همیشه پیروز در مقابل حیله های اروپاییان و دشمنان این سرزمین مقدس بوده و خواهد بود! و یک روز این نشان سپندوکهن ایرانی(ازسفالهای چندهزارساله سیستان تامعماری اسلامی) به طور رسمی بنام ایران بزرگ (نه بنام هیتلر یا شیطانپرستان)همانند نوروز همانند تخت جمشید همانند چغازنبیل همانند پاسارگاد در مجامع بین المللی به ثبت خواهد رسید. 

پاینده ایران بزرگ

 واپسین هخامنشی 

به یاد کیخسرو

... اینجایم هنوز 

  

با آغوشی باز  

 

با چشمانی انتظارناک  

 

که باز به خلوتمان درآیی  

 

و  ثابت کنی به من  

 

که هنوز هستم  

 

بالاتر از همه این آدمهای نو  

 

من کهنه هنوز هستم...  

 

شهرزاد

فردوسی بزرگ؟

نام کانون را گذاشتیم فردوسی بزرگ. گفتند: حالا چرا بزرگ؟ همون فردوسی کافیه! تاکید بر بزرگ بودن نکنید.خود فردوسی بزرگه! نام انجمن دیگرمان را گذاشتیم ایران بزرگ. باز گفتند: بزرگ!؟..... 

امروز چهارم فروردینه.یادش بخیر...سه چهارسالی بود که تصمیم داشتم به توس بروم اما گرفتاری کاری و چندبار بی پولی!!!! این اجازه رو به من نداد.سال گذشته نخستین بار بود که به توس میرفتم.از فرودگاه مهرآبادتهران به فرودگاه مشهد و از اونجا مستقیم به آرامگاه برترین حماسه سرای طول تاریخ جهان رفتم. چهارم فروردین ۱۳۸۸خورشیدی.راننده تاکسی فرودگاه حسابی مهمان نوازی کرد و چه کرایه ای گرفت!!!چون بهترین لباسهامو پوشیده بودم! راننده فکر میکرد میلیونر هستم! و فکر نمیکرد بخاطر استادبزرگ زبان پارسی بهترین و گرونترین کت و شلوارمو پوشیدم! با یک کراوات زیبا!چندبارپرسید:شما از خارج تشریف آوردید؟ اسم عطرتون چیه؟ از این مهمان نوازیهای هممیهنان گرامی در چند شهر دیگر بویژه اردبیل ازم شده.شیشه آب معدنی رو پانسدتومن خریدم! تهران دویست و پنجاه تومن بود! چون فارسی صحبت میکردم!!!برای من همه چیز گرانتر بود! ... رسیدیم به توس...هوا تاریک شده بود.راننده گفت منتظر میمانم تا شما رو به شهربرسونم.پذیرفتم.پیاده شدم.دوازده سیزده تن ایستاده بودند دم در.در بسته بود.نگهبان اجازه نمیداد مردم به داخل بروند. اصرار کردم.فایده ای نداشت.باعصبانیت گفت ساعت بازدیدتمام شده!دلم گرفت... گریه کردم... چقدر حس داشتم! بدجور خورد تو ذوقم!همیشه درنظر داشتم در زندگی ام برای بزرگترین شاعرجهان کار شایسته ای انجام بدهم اما هیچگاه نتوانستم.... و وقتی به آرامگاهش رسیدم. مرا راه ندادند....خیلی غمگین شدم..فردوسی از من ناراحت بود...راننده تاکسی باورش نمیشداز تهران آمدم به عشق استادسخن پارسی!فکرمیکردچندسال خارج از کشور بودم ودلتنگ وطن که اینطوری گریه کرده بودم!در مشهد خانه یکی از بستگان دور برای سه روزساکن شدم.فردایش به آنجا رفتم...خیلی شلوغ بود.استادبزرگ خیلی دوستدار دارد.احساس را نمیتوان نوشت.شاید من بلد نیستم!خیلی تلاش کردم کنارسنگ آرامگاه تنها باشم.اما نشد.به مردم هم نمیشد بگی که بروند و مارا تنها بگذارند.حتا برای عکس گرفتن!وقتی نگهبان همه را بیرون کرد من آخرین کس بودم کنار فردوسی بزرگ! بوسه ای زدم بر سنگ آرامگاهش.نگهبان صدا میزد :سریع باش!بیرون!...نشد تنها باشم .آمدم بیرون دلم گرفته بود از همه چیز و همه کس...این همه دوستدار ولی....احساس میکردم فردوسی از ما ناراحت است...هزار سال گذشته. مادوستداران تاریخ و ادبیات و هنرایرانی چه کردیم؟ دلمون خوشه همایش برگزار میکنیم و کلاس شاه نامه خوانی برپا کردیم. این کارها خیلی خوبه.اما راضی کننده هست؟ایکاش در هزاره فردوسی بزرگترین و شکوهمندترین فیلم سینمایی جهان از شاه نامه ساخته میشد.. و ایکاش در هزاره فردوسی همه ی بچه های ایرانی با شاه نامه آشنا بودند. ایکاش.........وضعیت آرامگاه خیلی خوشایند نبود.این مقام فردوسی و این وضع آرامگاه! شاید من در ذهنم خیلی قشنگ فکر کرده بودم! آخه عکسی از اطراف آرامگاه ندیده بودم! تصور میکردم راه آرامگاه تا یک کیلومتری آرامگاه باید گلکاری باشه! اطراف آرامگاه محیط فرهنگی  هنریه! در ورودی باید شیک باشه! دستفروشها نباید اونجا بساط پهن کنند!آخه اونجا آرامگاه برترین حماسه سرای جهانه!!!.. داخل آرامگاه تاریک وغمگین بود.انگار فردوسی غریب بود.خیلی غریب! اون همه آدم اومده بودند اونجا واقعا میدونستند فردوسی چکار کرده؟ مانند میدان فردوسی تهران که اون بالا ایستاده و غریب غریبه..اون همه ماشین  شبانه روز رد میشند وبیگانه هستند با تاریخ وفرهنگ ایران.اما فردوسی استوان و استوار ایستاده و میگه: پاسداشت فرهنگ ایرانی!یاد حرف مسوولی افتادم که گفت:چرا بزرگ!؟ یاد شیراز افتادم و آرامگاه سعدی.عکسش رو میفرستم برای دیدن دوستان. ورودی آرامگاه سعدی خیلی افتضاحه ! البته همه ایرانگردان گرامی که به همه جای ایران بزرگ سفر میکنند با این کم کاریهای میراث فرهنگی و بی توجهی مسولان آشنایی دارند. 

آیا ما شایسته هستیم بگوییم ایرانی هستیم؟ امروز ما نمک نشناس هستیم؟ برای کسانی که به این ملت خدمت کردندو برای خودمان ونسل آینده چه کردیم؟میتوانیم بهترین کشور در جذب گردشگر باشیم اما آمار دیدار جهانگردان از کشورهایی همچون ... از ما بیشتره.ما هم که نمیدانیم فردوسی و سعدی و خیام و تخت جمشید و پاسارگاد و الموت و شوش و ... چی هستند؟ کی هستند؟ حتما نام میدان یا ایستگاه مترو هستند! چند تن کارشناس و استاد تاریخ و ادبیات داریم؟به معنای واقعی!این آقای دکتر چون این بیت شعر را اینطوری تفسیر کرده باید از سوی اون آقای دکتر توهین و ناسزا تحویل بگیره! پشت سرهم بد گفتن از هم ..و ما چون با آقای استادفلانی گفتگو کردیم.اون یکی استاد دیگه ما رو تحویل نمیگیره!!.فردوسی بزرگ بود.یکی از علتهاش نگفتن سخن ناسزاست. ما آقایون به اصطلاح دکترادبیات و تاریخ! انگار در گاراژ و چاله میدون مشغول صحبت کردن هستیم! نه سر کلاس درس! و چقدر خاله زنکیم!اهل غیبت! اهل حرف واهل بادیم! نه اهل عمل و کار! نه اهل شاه نامه!...آقایون استادها و دکترها آیندگان ما رو میبینند! پژوهش علمی کم انجام دادیم! آقایون مسوول فرهنگی جایگاه فردوسی بزرگ کجاست در میان نوجوانان و جوانان؟هزار سال گذشت از زمانه فردوسی و ما کجا هستیم؟.......فردوسی از ماها که ادعامون خیلی زیاده ناراحته! بدجور ناراحته! ما خیلی پست شدیم!این جایگاه شاه نامه درمیان ما ایرانیان باید باشه؟ اگه بگیم فردوسی بزرگ بهمون میگن متعصب بت پرست! فقط بگید: فردوسی!...ما میگیم:فردوسی بزرگ!

دعا میکنم امسال کمتر و خیلی کمتر درختان جنگلهای کشورم قطع بشوند. دزدان کمتری به حفاریهای غیرمجاز بپردازند.اشیای باارزش تاریخی کمتری از کشور خارج شود.و جوانهای بیشتری با فرهنگ و تاریخ و ادبیات ایرانی آشنا بشوند. بیگانگان کمتر علیه ما فیلم بسازند.ما  هم اگه وقت کردیم و کمی هم غیرت! داشتیم برای تاریخمون فیلم بسازیم.امسال قهرمانان کودکان ما زورو! مردعنکبوتی! شرک غول سبز! نباشند.رستم و فریدون جای اونهارو بگیرن! پوزش بسیار که واژگان انیرانی بکار بردم. دوستدار میراث ایرانی(ش .ه)از تهران

نشست های ایران بزرگ ۸۸

بزرگ یاد عطارنیشابوری - مهردادساسانی 

بزرگ یاد سعدی شیرازی - دکترعباس کیمنش و دکتربهرام پروین گنابادی 

دریایی که از پارس می آید(روزملی خلیج فارس) - دکتر محمدرضاسحاب و استادمحمد حرآبادی

بزرگ یاد فردوسی توسی - استادفریدون جنیدی 

بزرگ یاد خیام نیشابوری - پروفسور حسن امین و دکتر پروین ناهیدی 

بررسی میزان تخریب میراث فرهنگی استان خوزستان - مجتبی گهستونی 

بزرگ یاد سهروردی - دکتر فریده عرب 

رسانه و جنگ(یادمان شهیدان هشت سال دفاع مقدس) با حضورعکاسان دوران جنگ

بزرگ یاد مولوی بلخی و جشن مهرگان - دکتر مهدی ماحوزی 

پیرمغان۲ (بزرگ یادحافظ شیرازی) - دکتر حسین وحیدی 

کارکردهای شاه نامه در زندگی امروز۱ - دکترحسین وحیدی 

کارکردهای شاه نامه در زندگی امروز۲ -دکترحسین وحیدی و همراهی دکترفاروق صفی زاده 

کارکردهای شاه نامه در زندگی امروز۳ -دکترحسین وحیدی 

کارکردهای شاه نامه در زندگی امروز۴ -دکترحسین وحیدی 

کارکردهای شاه نامه در زندگی امروز۵ -دکترحسین وحیدی 

بنیان استوره های ملی ایران۱ - دکترسامان فیروزآبادی 

بنیان استوره های ملی ایران۲ -دکترسامان فیروزآبادی 

بنیان استوره های ملی ایران۳ -دکترسامان فیروزآبادی 

رونمایی کتاب ماجرای بیستون - استادفرانک دوانلو و پیمان ابراهیمی و مرجان صادقی 

هویت ملی و شاه نامه - استادامیرصادقی و ساحره مفتون و رامین هخامنشی

نوروزایرانی نوروزجهانی - دکترحسین وحیدی و استادامیرصادقی وهمراهی داودنصیری 

همه نشست ها در فرهنگ سرای رسانه برگزار گردید.تنها نشست نوروزایرانی نوروزجهانی در فرهنگ سرای گلستان برگزار شد.چندین هفته درسال ۱۳۸۸ کانون نشستی را برگزار نکرد که شوند آن را در هفته سوم فروردین ماه به آگاهی هموندان می رسانیم.پاینده فر جوان ایرانی!

کارگروه علمی اجتماعی

به تعداد زیرگروه های این کارگروه در آینده اضافه خواهد شد: 

۱-گروه ورزش:تیم فوتسال-تیم جودو-تیم بسکتبال 

۲-گروه ستاره شناسی 

۳-گروه ریاضیات 

۴-گروه خیریه: نابینایان و معلولین و بیماران خاص 

۵-گروه آسیب شناسی هویت جوان ایرانی 

تیم فوتسال کانون  ده تن یار دارد و دوستانی که مایل هستند می توانند نام نویسی کنند. تیمهای جودو و بسکتبال هنوز به حدنصاب نرسیده و کانون در مسابقات محله ها و زیر مجموعه های شهرداری و سازمان ملی جوانان شرکت خواهد کرد.